است ۱ و حتى برخى همچون نووى بر آن ادّعاى اتّفاق كرده اند ۲ ؛ ليكن ادّعاى اتّفاق ـ چنان كه سيوطى از برخى نقل كرده است ـ ، نمى تواند درست باشد ؛ زيرا اقوال ديگرى نيز در مورد بحث وجود دارد ۳ كه هم اينك به نقل آنها خواهيم پرداخت .
۲ . قبول كردن روايت از آنان ، مطلقا . از قائلان به اين قول ، نامى برده نشده است و تنها با لفظ «قيل» و «قال جماعة من أهل النقل» ، به برخى از اهل علم نسبت داده شده است . ۴
۳ . قبول روايت از آنان ، در صورتى كه براى پيشبرد مذهب خود ، دروغ را حلال نشمرند و عدم قبول در غير اين صورت . اين قول ، مورد تأييد برخى ، همچون صاحب المحصول قرار گرفته است . ۵
ابن حجر ، در مورد قبول روايت از اين دسته از بدعتگذاران و محدود نمودن مصاديق آن ، بحثى تحقيقى بيان كرده است :
تحقيق آن است كه روايت هر كسى را كه به واسطه بدعتى تكفير شود ، نمى توان رد كرد ؛ زيرا هر فرقه اى مخالفان خود را بدعتگذار مى داند و گاهى مبالغه مى كند و مخالف خود را تكفير مى كند . بنا بر اين ، اگر بنا شود به طور اطلاق ، ردّ هر بدعتگذارى را كه به واسطه بدعتش تكفير شده ، بپذيريم ، لازمه آن ، تكفير تمام طوايف اسلام است . بنا بر اين ، درست آن است كه روايت كسى كه امرى متواتر از شرع را كه از ضروريات دين بودن آن مسلّم است ، انكار كرده و يا بر عكس آن بشود ، يعنى امرى را كه مسلّما داخل دين اسلام نيست ، جزء دين بداند ، رد شود ؛ امّا كسانى كه چنين صفتى را ندارند و
1.شرح النخبة ، ص۱۰۰ .
2.تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۷۶ .
3.همان جا .
4.الكفاية فى علم الرواية ، ص۱۲۱ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۷۶ .
5.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۶۴ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۷۶ .