۱ . الحاق جرح و تعديل به شهادت ؛
۲ . الحاق آن به حكم حاكم ؛
۳ . الحاق آن به خبر و روايت ؛
۴ . الحاق آن به خبر ، در صورتى كه معدّل و يا جارِح ناقل تزكيه و يا جرح از ديگرى باشد ، و الحاق آن به حكم ، در صورتى كه معدّل و يا جارِح ، بر اساس اجتهاد خودش تزكيه و يا جرح كرده باشد .
اثر و لازمه قبول قول اوّل در علوم حديث آن است كه تعديل را از كم تر از دو رجالى نپذيريم ؛ زيرا تعدّد ، شرط پذيرش شهادت است . بنا بر اين ، با الحاق تعديل رجاليان به شهادت ، مى بايد تعديل راوى را از كم تر از دو نفر نپذيريم و اثر و لازمه قول دوم و سوم و نيز چهارم (كه تركيبى از قول دوم و سوم است) ، اكتفا به تعديل و جرح يك رجالى است ؛ زيرا در حكم و روايت ، تعدّدْ شرط نيست . ۱
مبناى رجوع به قول رجالى
تمامى علما و بلكه جميع عقلا ، در هر عصرى و زمانى ، اتّفاق دارند بر آن كه براى كسب اطّلاعات در مورد هر علمى مى بايد به اهل آن علم و متخصّصان آن علم رجوع كرد ، بخصوص اگر علم نقلى باشد . سيره رجوع در هر فن و علمى به اهل آن ، قاعده اى عقلايى و تخلّف ناپذير است و عده زيادى از علما (چون سخاوى) بر آن ادّعاى اتّفاق كرده اند ۲ . بنا بر اين ، مبناى رجوع به رجاليان و كتاب هاى آنان براى كسب اطّلاع از احوال راويان احاديث نيز پيروى از قاعده مذكور است .