63
حکمت نامه لقمان

۳ / ۸

دور كردن تهمت از خود

۲۹.عرائس المجالسـ به نقل از عِكرِمه ـ: لقمان از ساده ترين غلامان در نزد مولايش بود. مولايش او را به همراه رفيقانش ، به بستان خود فرستاد تا ميوه اى برايش بياورند. آنها بدون ميوه از بستان برگشتند ؛ ميوه را خورده بودند و آن را به گردن لقمان انداخته بودند. لقمان به مولايش گفت: «شخص دو رو، نزد خداوند امانتدار نيست. پس به من و آنها همگى ، آب بنوشان . سپس وادارمان كن تا [قى كنيم و ]ميوه را بيرون بياوريم» .
او اين كار را كرد و آنها ميوه را قى مى كردند ؛ ولى لقمان آب گوارا بيرون آورد. بدين ترتيب، مولا راستگويىِ لقمان را از دروغگويىِ آنان باز شناخت .

۳ / ۹

عيب گرفتن بر نقش يا نقّاش؟

۳۰.عرائس المجالسـ به نقل از شقيق ـ: به لقمان حكيم گفته شد : چه قدر صورت تو زشت است!
گفت: «آيا تو [با اين سخن ،] بر نقش ، ايراد مى گيرى يا بر نقّاش؟ (به خدا و يا كارش عيب مى گيرى؟!)» .

۳۱.مجمع البيان :به لقمان گفته شد: چه زشت است صورت تو!
گفت: «آيا تو [با اين سخن ،] نقش را نكوهش مى كنى يا نقّاش را؟!» .

۳ / ۱۰

كِشتنِ جو به جاى كنجد

۳۲.محبوب القلوب:مولاى لقمان به او دستور داد كه در زمينش ، براى او كنجد بكارد ؛ ولى او جو كاشت . وقتى كه زمان درو فرا رسيد، مولا گفت: چرا جو كاشتى، در حالى كه من به تو دستور دادم كه كنجد بكارى؟
لقمان گفت : «از خدا اميد داشتم كه براى تو ، كنجد بروياند» .
مولايش گفت: مگر اين ممكن است؟
لقمان گفت: «تو را مى بينم كه خداى متعال را نافرمانى مى كنى، در حالى كه از او اميد بهشت دارى ؛ لذا گفتم شايد آن هم بشود» .
آن گاه ، مولايش گريست و به دست او توبه كرد و او را آزاد ساخت .


حکمت نامه لقمان
62

۳ / ۸

دَفعُ التُّهَمَةِ عَنِ النَّفسِ

۲۹.عرائس المجالس عن عِكرِمة :كانَ لُقمانُ مِن أهوَنِ مَملوكٍ عَلى سَيِّدِهِ ، فَبَعَثَهُ مَولاهُ مَعَ رِفقَةٍ لَهُ إلى بُستانٍ لَهُ لِيَأتوهُ بِشَيءٍ مِن ثَمَرِهِ ، فَجاؤوا ولَيسَ مَعَهُم شَيءٌ ، وقَد أكَلُوا الثَّمَرَةَ وأحالوا عَلى لُقمانَ .
فَقالَ لِمَولاهُ : إنَّ ذَا الوَجهَينِ لا يَكونُ عِندَ اللّهِ أميناً ، فَاسقِني وإيّاهُم ماءً جَميعاً ، ثُمَّ أرسِلنا لِنَقذِفَهُ ، فَفَعَلَ ، فَجَعَلوا يَتَقايَؤونَ الفاكِهَةَ ، وجَعَلَ لُقمانُ يَتَقايَأُ ماءً نَقِيّاً ، فَعَرَفَ صِدقَهُ مِن كَذِبِهِم . ۱

۳ / ۹

العَيبُ عَلَى النَّقشِ أوِ النّاقِشِ

۳۰.عرائس المجالس عن شَقيق :قيلَ لِلُقمانَ : ما أقبَحَ وَجهَكَ!
قالَ : تَعيبُ بِهذا عَلَى النَّقشِ أو عَلَى النّاقِشِ؟! ۲

۳۱.مجمع البيان :قيلَ لَهُ : ما أقبَحَ وَجهَكَ !
قالَ : تَعتِبُ عَلَى النَّقشِ أو عَلى فاعِلِ النَّقشِ؟! ۳

۳ / ۱۰

زَرعُ الشَّعيرِ بَدَلَ السِّمسِمِ

۳۲.محبوب القلوب :وكانَ سَيِّدُهُ أمَرَهُ أن يَزرَعَ لَهُ في أرضِهِ السِّمسِمَ ، فَزَرَعَ الشَّعيرَ ، فَلَمّا دَنَا الحَصادُ ، قالَ لَهُ سَيِّدُهُ : لِمَ زَرَعتَ الشَّعيرَ ، وقَد أمَرتُكَ بِزَرعِ السِّمسِمِ؟
فَقالَ لُقمانُ : كُنتُ رَجَوتُ مِنَ اللّهِ أن يُنبِتَ لَكَ السِّمسِمَ .
فَقالَ لَهُ سَيِّدُهُ : هَل يَكونُ ذلِكَ مُمكِناً؟
فَقالَ لُقمانُ : أراكَ تَعصِي اللّهَ تَعالى وتَرجو مِنهُ الجَنَّةَ ، فَقُلتُ : لَعَلَّ ذلِكَ يَكونُ ، فَبَكى سَيِّدُهُ فَتابَ عَلى يَدِهِ ، فَأَعتَقَهُ . ۴

1.عرائس المجالس : ص ۳۱۳ .

2.عرائس المجالس : ص ۳۱۴ .

3.مجمع البيان : ج ۸ ص ۴۹۶ ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۴۲۵ ذيل ح ۱۸ .

4.محبوب القلوب : ج ۱ ص ۱۹۷ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه لقمان
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همكاری: مهدی غلامعلی، ترجمه: جعفر آریایی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1760
صفحه از 328
پرینت  ارسال به