311
حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)

۱۴ / ۱۰‏

سرعت در پاسخدهی

۳۸۹.امام رضا علیه السلام ـ به نقل از پدرانش علیهم السلام ـ: امیر مٶمنان علیه السلام مردی از پیروانش را پس از مدّتی طولانی دید. سنّ زیاد، اثرش را بر او نهاده بود و به سختی راه می‏رفت. امام علیه السلام فرمود: «سِنّت بالا رفته است،‏ای مرد».
گفت: در فرمان‏برداری شما سپری کرده‏ام.
امام علیه السلام فرمود: «هنوز در تو باقی‏مانده‏ای می‏بینم».
مرد گفت: آن هم برای تو باشد،‏ای امیر مٶمنان!

ر.ک: دانش‏نامه امیر المٶمنین علیه السلام: ج ۱۱ ص ۴۴۹ (حاضر جوابی).

۱۴ / ۱۱‏

بلندهمّتی

۳۹۰.امام باقر علیه السلام: پیامبر خدا صلی الله علیه و اله پیش از اسلام، در طائف میهمان مردى شد و او از ایشان با احترام پذیرایى كرد. چون خداوند، محمّد صلی الله علیه و اله را به سوى مردم به پیامبرى فرستاد، به آن مرد گفته شد: آیا مى‏دانى آن كسى كه خداى عزّ و جل به سوى مردم فرستاده است، كیست؟
گفت: نه.
گفتند: او محمّد بن عبد اللّٰه‏، یتیم ابو طالب است. او همان كسى است كه در فلان و بهمان روز در طائف میهمان تو شد و تو گرامى‏اش داشتى.
آن مرد، نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله آمد و سلام كرد و اسلام آورد و سپس به ایشان گفت: آیا مرا مى‏شناسید، اى پیامبر خدا؟
فرمود: «تو كیستى؟».
گفت: من صاحب همان منزلى در طائف هستم كه شما در زمان جاهلیت، در فلان و بهمان روز، به آن وارد شدید و من از شما پذیرایى كردم.
پیامبر خدا صلی الله علیه و اله به او فرمود: «خوش آمدى! حاجتت را بخواه».
گفت: من از شما دویست گوسفند با چوپانان آنها مى‏خواهم.
پیامبر خدا صلی الله علیه و اله دستور داد آنچه را مى‏خواهد، به او بدهند. آن گاه به یاران خود فرمود: «این مرد، همّت آن را نداشت از من چیزى را بخواهد كه پیرزن بنى اسرائیلى از موسى علیه السلام خواست».
یاران گفتند: پیرزن بنى اسرائیلى از موسى چه خواست؟
فرمود: «خداى عزیز و بزرگ به موسى علیه السلام وحى فرمود كه: پیش از آن كه مصر را به سوى سرزمین مقدّس در شام ترک گویى، استخوان‏هاى یوسف را هم از مصر با خودت ببر. موسى از قبر یوسف جویا شد. پیرمردى آمد و گفت: اگر كسى جاى قبر او را بداند، آن كس فلان زن است. موسى علیه السلام در پى او فرستاد. چون پیرزن نزدش آمد، به او گفت: تو جاى قبر یوسف علیه السلام را مى‏دانى؟ پیرزن گفت: آرى. موسى گفت: پس، آن را به من نشان بده؛ هر چه بخواهى، به تو مى‏دهم. پیرزن گفت: نشانت نمى‏دهم، مگر این كه هر چه را من مى‏گویم، همان را به من بدهى. موسى گفت: بهشت، از آنِ تو باشد. پیرزن گفت: نه؛ آنچه من به تو مى‏گویم. خداى عزّ و جل به موسى علیه السلام وحى فرمود كه: برایت گران نباشد، بگذار خودش بگوید. موسى به او گفت: باشد، هر چه تو حكم كنى. پیرزن گفت: حكم من این است كه روز قیامت با تو در همان درجه‏اى از بهشت باشم كه تو هستى».
پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: «این مرد، این همّت را نداشت. كاش چیزى را از من مى‏خواست كه آن پیرزن بنى اسرائیلى خواسته بود!».


حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
310

۱۴ / ۱۰‌

سُرعَةُ البَدیهَةِ

۳۸۹.الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام: رَأىٰ أَميرُ المُؤمِنينَ علیه السلام رَجُلاً مِن شِيعَتِهِ مِن بَعدِ عَهدٍ طَويلٍ و قَد أَثَّرَ السِّنُّ فيهِ و كانَ يَتَجَلَّدُ في مِشيَتِهِ‏، فَقالَ علیه السلام: كَبُرَ سِنُّكَ يا رَجُلُ؟!
قالَ: في طاعَتِكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ.
فَقالَ علیه السلام: أجِدُ فيكَ بَقِيَّةً؟ قالَ هِيَ لَكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ.۱

راجع: موسوعة الإمام علی بن أبی طالب علیه السلام: ج ۶ ص ۳۰۷ (سرعة البدیهة).

۱۴ / ۱۱‌

عُلُوُّ الهِمَّةِ

۳۹۰.الإمام الباقر علیه السلام: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و اله كانَ نَزَلَ عَلىٰ رَجُلٍ بِالطّائِفِ قَبلَ الإِسلامِ فَأَكرَمَهُ، فَلَمّا أن بَعَثَ اللّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و اله إلَى النّاسِ قيلَ لِلرَّجُلِ: أ تَدرِي مَنِ الَّذي أرسَلَهُ اللّهُ عزّ و جل إلَى النّاسِ؟
قالَ: لا.
قالوا لَهُ: هُوَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ يَتيمُ أبي طالِبٍ، و هُوَ الَّذي كانَ نَزَلَ بِكَ بِالطّائِفِ يَومَ كَذا وَ كَذا فَأَكرَمتَهُ.
قالَ: فَقَدِمَ الرَّجُلُ عَلىٰ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و اله فَسَلَّمَ عَلَيهِ و أسلَمَ، ثُمَّ قالَ لَهُ: أ تَعرِفُني يا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ: و مَن أنتَ؟
قالَ: أنَا رَبُّ المَنزِلِ الَّذي نَزَلتَ بِهِ بِالطّائِفِ فِي الجاهِلِيَّةِ يَومَ كَذا و كَذا فَأَكرَمتُكَ.
فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله: مَرحَباً بِكَ، سَل حاجَتَكَ.
فَقالَ: أسأَلُكَ مِئَتَي شاةٍ بِرُعاتِها.
فَأَمَرَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله بِما سَأَلَ، ثُمَّ قالَ لِأَصحابِهِ: ما كانَ عَلىٰ هٰذَا الرَّجُلِ أن يَسأَلَني سُؤالَ عَجوزِ بَني إسرائيلَ لِموسىٰ علیه السلام؟!
فَقالوا: و ما سَأَلَت عَجوزُ بَني إسرائيلَ لِمُوسىٰ؟
فَقالَ: إنَّ اللّهَ عَزَّ ذِكرُهُ أوحىٰ إلىٰ مُوسىٰ علیه السلام أنِ احمِل عِظامَ يوسُفَ علیه السلام مِن مِصرَ قَبلَ أن تَخرُجَ مِنها إلَى الأَرضِ المُقَدَّسَةِ بِالشّامِ، فَسَأَلَ موسىٰ علیه السلام عَن قَبرِ يوسُفَ علیه السلام فَجاءَهُ شَيخٌ فَقالَ: إن كانَ أحَدٌ يَعرِفُ قَبرَهُ فَفُلانَةُ، فَأَرسَلَ موسىٰ علیه السلام إلَيها، فَلَمّا جاءَتهُ قالَ: تَعلَمينَ مَوضِعَ قَبرِ يوسُفَ علیه السلام ؟ قالَت: نَعَم، قالَ: فَدُلّيني عَلَيهِ و لَكِ ما سَأَلتِ، قالَت: لا أدُلُّكَ عَلَيهِ إلّا بِحُكمي، قالَ: فَلَكِ الجَنَّةُ! قالَت: لا، إلّا بِحُكمِي عَلَيكَ، فَأَوحَى اللّهُ عزّ و جل إلىٰ موسىٰ علیه السلام لا يَكبُرُ عَلَيكَ أن تَجعَلَ لَها حُكمَها، فَقالَ لَها موسىٰ علیه السلام: فَلَكِ حُكمُكِ، قالَت: فَإِنَّ حُكمي أن أكونَ مَعَكَ في دَرَجَتِكَ الَّتي تَكونُ فيها يَومَ القِيامَةِ فِي الجَنَّةِ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله: ما كانَ عَلىٰ هٰذا لَو سَأَلَني ما سَأَلَت عَجوزُ بَني إسرائيلَ.۲

1.. عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج۱ ص۳۰۲ ح۶۱.

2.. الکافي: ج۸ ص۱۵۵ ح۱۴۴.

  • نام منبع :
    حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری محمدحسین صالح آبادی؛ مترجم: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1257
صفحه از 362
پرینت  ارسال به