۳۸۱.الطبقات الكبرى ـ به نقل از ابو سفیانِ راوى، از استادانش در حدیث ـ: سعد بن ابى وقّاص به قصد عیادت سلمان بر او وارد شد. سلمان گریست.
سعد به او گفت: اى ابو عبد اللّٰه! چرا مىگریى؟ پیامبر خدا وفات كرد، در حالى كه از تو خشنود بود. به علاوه، به دیدار یارانت مىروى و در حوض [كوثر] بر پیامبر صلی الله علیه و اله وارد مىشوى.
سلمان گفت: به خدا سوگند، از سرِ ناشكیبایى بر مرگ و یا حرص به دنیا نمىگریم؛ بلكه پیامبر خدا صلی الله علیه و اله به ما سفارش كرد كه توشه هر كدامتان از دنیا چون توشه مسافر باشد و اكنون پیرامون من این همه اثاث است!
پیرامونش كاسهاى یا آفتابهاى یا تَشتى بود.
پس سعد به او گفت: اى ابو عبد اللّه! سفارشى به ما بكن تا پس از تو به آن عمل كنیم.
سلمان گفت: اى سعد! در تصمیمت هنگام تصمیمگیرى، و در حكم کردنت هنگام داورى، و در دستت هنگام تقسیم [بیت المال]، خدا را به یاد داشته باش.