چهار. پیام به همگان
همگان، بویژه جوانانی که در کنار سالمندان هستند باید توجه داشته باشند که دوران سالمندی در انتظار آنها نیز هست، به گونهای با سالخوردگان رفتار کنند که خود از دیگران در دوران سالخوردگی انتظار خواهند داشت.
مفهوم سالمندی و واژههای نشانگر آن
سالمندی مفهوم پیچیدهای نیست ولی با توجه به دورههای گوناگون آن، در لغت عربی واژههای متعددی برای آن ساخته شده است. در این زبان، واژه «طفل» برای خردسال، «شابّ» و «فتیٰ» برای جوان، «کهل» برای فرد کامل و مُسن،۱ « شیخ» برای میانسالی و پس از آن،۲ و «هَرَم» برای انتهای سالمندی و پیری ـ که همراه با فرتوتی و ضعف قوای جسمی و ادراکی است ـ به کار میرود۳. واژههای «مشیب / ذو شیبه»۴ و «کبیر»۵ نیز بدون اشاره به سنّ خاصّی برای بزرگسالی و سالمندی به کار میروند.۶
گفتنی است سالمندی را میتوان از دریچه تاریخی و علمی نگریست. همچنین نگاه دین به آن قابل تأمل است. این سه نگاه را میآوریم.
یک. سالمندی در روزگار پیش از اسلام
بر پایه گزارشهای تاریخی، در روزگار پیش از اسلام، برخی سالمندان بالای صد و دویست سال، در میان جامعه میزیستهاند. برخی نویسندگان
1.. ر. ک: الصحاح، القاموس المحیط، النهایة: مادّۀ «کهل».
2.. ر. ک: لسان العرب: مادّۀ «شیخ».
3.. ر. ک: لسان العرب: ماده «هرم»: الهَرَم اقصی الکبر.
4.. ر. ک: سخن اصمعی در مقاییس اللغة و الصحاح: مادّۀ «شیب».
5.. ر. ک: الصحاح: مادّۀ «کبر».
6.. برخی احادیث بر این دلالت دارند که «شیبه» پیش از کبر است (ر. ک: ح ۲۱).