169
حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)

۹ / ۲‏

درست نشناختن خداوند

۲۵۸.كفایة الأثر ـ به نقل از هشام [بن حكم‏] ـ: در محضر امام صادق علیه السلام بودم كه معاویة بن وَهْب و عبد الملک بن اعیَن وارد شدند. معاویة بن وَهب به ایشان گفت: اى فرزند پیامبر خدا! در باره این خبرى كه روایت شده است و مى‏گوید كه پیامبر خدا صلی الله علیه و اله پروردگارش را دید، چه مى‏فرمایید؟ در چه صورتى، او را دید؟ و نیز در باره حدیثى كه روایت كرده‏اند كه مؤمنان، پروردگار خود را در بهشت مى‏بینند، او را در چه صورتى مى‏بینند؟
ایشان لبخندى زد و سپس فرمود: «اى معاویه! چه قدر زشت است براى مردى كه هفتاد یا هشتاد سال از عمرش مى‏گذرد و در مُلك خدا زندگى مى‏كند و از نعمت‏هایش مى‏خورد؛ امّا او را چنان كه باید، نمى‏شناسد!».
آن گاه افزود: «اى معاویه! محمّد صلی الله علیه و اله، پروردگار بزرگ و والایش را با چشم سر ندید. دیدن، دو گونه است: دیدن با دل و دیدن با چشم. بنا بر این، كسى كه [آن را] دیدن با دل بداند، او به راه صواب رفته، و كسى كه بگوید مقصود، دیدن با چشم سر است، به خدا و آیات او، كافر گشته است؛ زیرا پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرموده است:" هر كس خدا را به مخلوقش تشبیه كند، كافر است"».

۹ / ۳

سبک شمردن نماز

۲۵۹.قرب الإسناد ـ به نقل از بکر بن محمّد ازدى ـ: نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که ابو بصیر از ایشان در باره حور العین پرسید و گفت: فدایت شوم! آنان از مخلوقات دنیایى اند، یا از مخلوقات بهشتى؟ فرمود: «تو را به اینها چه کار؟ بر نماز مواظبت کن. همانا آخرین چیزى که پیامبر صلی الله علیه و اله بِدان سفارش و ترغیب کرد، نماز بود. مبادا کسی از شما نمازش را سبک بشمارد، در جوانی، آن را کامل به جا نیاورد و در پیری هم توان آن را نداشته باشد و چه سخت است دزدی از نماز!».


حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
168

۹ / ۲‌

عَدَمُ مَعرِفَةِ اللّهِ حَقَّ مَعرِفَتِهِ

۲۵۸.کفایة الأثر عن هشام [بن الحکم]: کُنتُ عِندَ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام إِذ دَخَلَ عَلَيهِ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ وَعَبدُ المَلِكِ بنُ أَعيَنَ، فَقالَ لَهُ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ: يَابنَ رَسُولِ اللَّهِ، ما تَقُولُ فِي الخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و اله رَأَى رَبَّهُ، عَلَى أَيِّ صُورَةٍ رَآهُ؟ وَعَنِ الحَدِيثِ الَّذِي رَوَوهُ أَنَّ المُؤمِنِينَ يَرَونَ رَبَّهُم فِي الجَنَّةِ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ يَرَونَهُ؟
فَتَبَسَّمَ علیه السلام ثُمَّ قالَ: يا مُعاوِيَةُ، ما أَقبَحَ بِالرَّجُلِ يَأتِي عَلَيهِ سَبعُونَ سَنَةً أَو ثَمانُونَ سَنَةَ يَعِيشُ فِي مُلكِ اللَّهِ وَيَأكُلُ مِن نِعَمِهِ لا يَعرِفُ اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ؟!
ثُمَّ قالَ علیه السلام: يا مُعاوِيَةُ، إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و اله لَم يَرَ رَبَّهُ تَبارَكَ وَتَعالى بِمُشاهَدَةِ العِيانِ، وَإِنّ الرُّؤيَةَ عَلَى وَجهَينِ: رُؤيَةُ القَلبِ وَرُؤيَةُ البَصَرِ، فَمَن عَنى‏ بِرُؤيَةِ القَلبِ فَهُوَ مُصِيبٌ، وَمَن عَنى‏ بِرُؤيَةِ البَصَرِ فَقَد كَفَرَ بِاللَّهِ وَبِآياتِهِ؛ لِقَولِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و اله: مَن شَبَّهَ اللَّهَ بِخَلقِهِ فَقَد كَفَرَ.۱

۹ / ۳

الاِستِخفافُ بِالصَّلاةِ

۲۵۹.قرب الإسناد عن بكر بن محمّد الأزديّ عن الإمام الصادق علیه السلام، قال: سَأَلَهُ أبو بَصيرٍ ـ و أنَا جالِسٌ عِندَهُ ـ عَنِ‏ الحُورِ العِينِ،‏ فَقالَ لَهُ: جُعِلتُ فِداكَ، أ خَلقٌ مِن خَلقِ الدُّنيا أم خَلقٌ مِن خَلقِ الجَنَّةِ؟ فَقالَ لَهُ: ما أنتَ و ذاكَ، عَلَيكَ بِالصَّلاةِ؛ فَإِنَّ آخِرَ ما أوصىٰ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله و حَثَّ عَلَيهِ الصَّلاةُ، إيّاكُم أن يَستَخِفَّ أحَدُكُم بِصَلاتِهِ! فَلا هُوَ إذا كانَ شابّاً أتَمَّها، و لا هُوَ إذا كانَ شَيخاً قَوِيَ عَلَيها، و ما أشَدَّ مِن سَرِقَةِ الصَّلاةِ.۲

1.. كفاية الأثر: ص ۲۵۶، بحار الأنوار: ج ۴ ص ۵۴ ح ۳۴.

2.. قرب الإسناد: ص۳۶ ح۱۱۸.

  • نام منبع :
    حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری محمدحسین صالح آبادی؛ مترجم: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1397
صفحه از 362
پرینت  ارسال به