۲۲۴.امام على علیه السلام ـ در توصیف کسانى که غافلگیر مرگ مىشوند ـ: آن گاه مرگ به پیکر آنان بیشتر و بیشتر نفوذ مىکند و شخص را از سخن گفتن مىاندازد، در حالى که میان اعضاى خانواده خویش است و با چشمانش [آنان را] مىبیند و با گوشش مىشنود و خِردش سالم و عقلش به جاست. به این مىاندیشد که عمرش را در چه راهى صرف کرده و روزگارش را چگونه به سر برده است!
۲۲۵.امام علی علیه السلام ـ در باره این سخن خدای متعال: (آیا شما را [به اندازهای] عمر دراز ندادیم كه هر كس پندپذیر است، در آن [مدّت] پند گیرد؟!) ـ: عمری که خداوند به ایشان داد، شصت سال است.
۲۲۶.پیامبر خدا صلی الله علیه و اله: چون روز قیامت شود، ندا میآید: «کجایند شصت سالهها؟ و این، همان عمرى است که خداوند متعال فرموده است: (آیا شما را [به اندازهای] عمر دراز ندادیم كه هر كس پندپذیر است، در آن [مدّت] پند گیرد؟!).
۲۲۷.امام باقر علیه السلام ـ در باره این سخن خدای متعال: (و [آیا] هشدار دهنده به سویتان نیامد؟!) ـ: [یعنی] سالمندی.
۲۲۸.امام على علیه السلام ـ در یکی از خطبهها ـ: و از آثار پیشینیان شما، برایتان پندهایى به جا گذاشت، از جمله بهرههایى که بر گرفتند و فراخناى زندگى که پیش از مرگ از آن برخوردار بودند. پیش از دستیابىشان به آرزوها، مرگ، آنان را در یافت و تاختِ اَجَلها، برگ و برِشان را فروریخت. در هنگام سلامتِ بدنشان چیزى آماده نکردند و در بهار نوجوانى، پند نگرفتند.
آیا برخورداران از شادابىِ جوانى، جز خمیدگى پیرى را انتظار دارند؟ و بهرهمندان از نعمت سلامت، جز فرود آمدن بیمارى را؟ و برخورداران از فرصت عمر، چیزى جز فرا رسیدن هنگامههای نیستى را؟ آن هم با نزدیک بودن جدایى و وقت انتقال و آشوب دلها.