111
حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)

۱۷۲.امام رضا علیه السلام: مردى از بنى اسرائیل، فرزندى نداشت. خداوند به او پسرى داد و به او گفته شد که وى شب عروسى‏اش مى‏میرد. سال‏ها گذشت و شب عروسى آن پسر فرا رسید. پسر در آن شب، چشمش به پیرمردى کهن‏سال و ناتوان افتاد و دلش به حال او سوخت. پیرمرد را فراخواند و غذایش داد. گدا به او گفت: مرا زنده کردى، خدا تو را زنده بدارد!
شخصى به خواب آن مرد آمد و به او گفت: از پسرت بپرس که چه کرده است؟ آن مرد از پسرش پرسید و پسر به او گفت که چه کرده است. همان شخص، بار دیگر به خوابش آمد و گفت: خداوند، پسرت را به خاطر احسانى که به آن پیرمرد کرد، برایت زنده نگه داشت.

۶ / ۳

مقدّم داشتن در سخن

۱۷۳.امام صادق علیه السلام ـ به نقل از پدرانش علیهم السلام ـ: دو مرد پیر و جوان نزد پیامبر صلی الله علیه و اله آمدند و جوان پیش از پیر شروع به سخن کرد. پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: «[اوّل] بزرگ، بزرگ!».

۱۷۴.صحیح مسلم ـ به نقل از سهل بن ابی حثمه و رافع بن خدیج ـ: محیّصة بن مسعود و عبداللّٰه بن سهل پیش از نبرد خیبر رفتند و در نخلستان [اطراف خیبر] از هم جدا شدند.عبد اللّٰه بن سهل کشته شد و انگشت اتّهام متوجّه یهودیان شد. برادر عبد اللّٰه و پسران عمویش، حویّصه و محیّصه، نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله آمدند و عبد الرحمان که از آنها کوچک‏تر بود، در باره کشته شدن برادرش آغاز به سخن کرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: «بزرگان را بزرگ بدار» یا فرمود: «بزرگ‏تر آغاز کند». پس، آن دو در باره عموزاده کشته شده‏شان سخن گفتند.


حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
110

۱۷۲.الإمام الرضا علیه السلام: كانَ رَجُلٌ مِن بَني إسرائيلَ ولَم يَكُن لَهُ وَلَدٌ، فَوُلِدَ لَهُ غُلامٌ، وقيلَ لَهُ: إنَّهُ يَموتُ لَيلَةَ عُرسِهِ، فَمَكَثَ الغُلامُ، فَلَمّا كانَ لَيلَةُ عُرسِهِ نَظَرَ إِلىٰ شَيخٍ كَبيرٍ ضَعيفٍ، فَرَحِمَهُ الغُلامُ، فَدَعاهُ فأَطعَمَهُ، فَقالَ لَهُ السّائِلُ: أحيَيتَني أحياكَ اللّهُ. قالَ: فَأَتاهُ آتٍ فِي النَّومِ، فَقالَ لَهُ: سَلِ ابنَكَ ما صَنَعَ؟ فَسأَلَهُ، فَخَبَّرَهُ بِصَنيعِهِ. قالَ: فَأَتاهُ الآتي مَرَّةً اُخرىٰ فِي النَّومِ، فَقالَ لَهُ: إنَّ اللّهَ أحيىٰ لَكَ ابنَكَ بِما صَنَعَ بِالشَّيخِ.۱

۶ / ۳

التَّقدیمُ فِی الکَلامِ

۱۷۳.الإمام الصَّادِق عَن آبَائِهِ علیهم السلام: جاءَ رَجُلانِ إلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و اله شَيخٌ و شابٌّ، فَتَكَلَّمَ الشّابُ‏ قَبلَ‏ الشَّيخِ،‏ فَقالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و اله: الكَبيرَ الكَبيرَ.۲

۱۷۴.صحیح مسلم عن سهل بن أبي حثمة ورافع بن خديج: إنَّ مُحَيِّصَةَ بنِ مَسعودٍ وعَبدَ اللّٰهِ بنَ سَهلٍ انطَلَقا قَبلَ خَيبَرَ، فَتَفَرَّقا فِي النَّخلِ، فَقُتِلَ عَبدُ اللّهِ بنُ سَهلِ، فَاتَّهَمُوا اليَهودَ، فَجاءَ أخوه عَبدُ الرَّحمٰنِ وابنا عَمِّهِ حُوَيِّصَةُ ومُحَيِّصَةُ إلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و اله، فَتَكَلَّمَ عَبدُ الرَّحمٰنِ في أمرِ أخيهِ وهُوَ أصغَرُ مِنهُم، فَقالَ رَسولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و اله: كَبِّرِ الكُبرَ ـ أو قالَ ـ: لِيَبدَأِ الأكبَرُ. فَتَكَلَّما في أمرِ صاحِبِهِما.۳

1.. الكافي: ج‏۴ ص‏۷ ح‏۱۰.

2.. مشكاة الأنوار: ص۲۹۴ ح۸۹۵.

3.. صحيح مسلم: ج۳ ص۱۲۹۲ ح۲.

  • نام منبع :
    حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری محمدحسین صالح آبادی؛ مترجم: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1025
صفحه از 362
پرینت  ارسال به