مهار نکند، در پیری، بلای جان او میشود. انسان، پیر و ناتوان میشود؛ ولی سائقهای روانی درون او، او را به دنبال آرزوهای دور و درازش روانه میکند و به کار بیش از معمول و خارج از توان وا میدارد و چه زود است چنین انسانی از پای درمیآید.
فصل چهاردهم: راهنماییهای برخی سالمندان
بخش پایانی کتاب به سخنان و رفتار پندآموز برخی سالمندان تاریخ اختصاص دارد. نوح علیه السلام با همه عمر طولانیاش، دنیا را مانند «خانهای دو در» خوانده که از این در به درون خانه بروی و لحظهای بیارامی و از در دیگر بیرون بیایی.
در این فصل از استقامت و پایداری عمار یاسر میخوانیم که در سن نود و سه سالگی شمشیر به دست برای احقاق حق در رکاب امام حقیقت علی علیه السلام، به میدان میآید و میرزمد.
در فصل چهاردهم، همچنین گزارشی از زندگی ساده و قناعت مدارانه سلمان، سالمندترین صحابی پیامبر خدا صلی الله علیه و اله، آمده است. وی در همان دوره ولایت و حکمرانیاش بر مدائن، پایتخت دولت ساسانی، اسوه زهد و دنیاگریزی نیز بوده است. افزون بر این از اصحاب بینظیر و سالخورده امام حسین علیه السلام مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه یاد شده است. این فصل با گزارش احوال پیرانی برنادل و حقجو ادامه مییابد که به اهل بیت و راه مستقیمشان محبّت و اعتقاد راسخ داشته یا یافتهاند و نیز ادب و فروتنی برخی سالخوردگانی که در برابر حقیقت وجودیِ اشخاصی دهها سال کمسنتر از خود، سر تعظیم فرود آوردند؛