281
حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)

۱۴ / ۲‏

عمری که دعا برای درازی‏اش نیکو نیست

۳۷۵.علل الشرائع ـ به نقل از محمّد بن قاسم ـ: امام صادق علیه السلام فرمود: «ساره به ابراهیم گفت:‏ای ابراهیم! پیر شده‏ای! کاش دعا می‏کردی خدای عزّ و جل پسری روزی‏ات کند تا چشم‏روشنی ما باشد، که خدا تو را دوست خود گرفته است و اجابت کننده دعایت هست اگر بخواهد. ابراهیم از خدایش خواست که پسری دانا روزی‏اش کند. خدای عزّ و جل به او وحی کرد که: "من پسری دانا به تو می‏بخشم. سپس تو را با فرمان‏برداری‏ام [در ذبح او] می‏آزمایم".
ابراهیم پس از این مژده، سه سال درنگ کرد و سپس آنچه خدا مژده داده بود، به او رسید. ساره همچنین به ابراهیم گفت: سنّت بالا رفته و اَجَلت نزدیک شده است. کاش از خداوند عزّ و جل بخواهی که اَجَلت را عقب بیندازد و عمرت را طولانی کند تا با ما بیشتر زندگی کنی و چشمانمان را روشن سازی. ابراهیم از خدایش چنین خواست و خداوند به او وحی کرد: "هر چه عمر بیشتر دوست داری، بخواه که به تو داده می‏شود". ابراهیم به ساره خبر داد و او گفت: از خدا بخواه که تو را نمیراند تا آن گاه که تو خود بخواهی. ابراهیم این را از خدایش خواست و خدای عزّ و جل به او وحی فرمود: "همین برای تو باشد".
ابراهیم، وحی خداوندی را در این باره به ساره خبر داد. ساره به ابراهیم گفت: خداوند را سپاس بگزار و غذایی فراهم کن و فقیران و نیازمندان را به آن دعوت کن. ابراهیم چنین کرد و مردم را به آن دعوت نمود. در میان کسانی که به مهمانی آمدند، مردی بزرگ‏سال و ناتوان و نابینا بود که عصاکشی همراه داشت و وی او را بر سر سفره نشاند. مرد نابینا دستش را دراز کرد و لقمه‏ای برداشت و آن را به سوی دهانش آورد؛ امّا دستش از ضعف [و لرزش و در اختیار نبودن] آن به چپ و راست می‏رفت و سپس دستش را بر پیشانی‏اش فرود آورد. پس عصاکشش دستش را گرفت و به دهانش آورد. سپس مرد نابینا لقمه‏ای برداشت و آن را بر چشمش کوفت. ابراهیم علیه السلام نابینا و کارهایش را می‏نگریست. ابراهیم علیه السلام از آن تعجّب نمود و از عصاکشش در این باره پرسید. او گفت: اینها که می‏بینی، از ناتوانی اوست. ابراهیم با خود گفت: آیا اگر من هم سنّم بالا برود، مانند این نمی‏شوم؟ سپس ابراهیم چون این کارها را از آن پیرمرد دید، گفت: خدایا! مرا در همان وقتی که برایم نوشته‏ای، بمیران که پس از آنچه دیدم، دیگر نیازی به فزونی عمر ندارم».


حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
280

۱۴ / ۲‌

ما لاینبغي مِنَ الدُّعاءِ لِطولِ العُمُرِ

۳۷۵.علل الشرائع عن محمّد بن القاسم عن‏ الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ سارَةَ قالَت لِإِبراهيمَ: يا إبراهيمُ، قَد كَبِرتَ، فَلَو دَعَوتَ اللّهَ عزّ و جل أن يَرزُقَكَ وَلَداً تَقَرُّ أعيُنُنا بِهِ، فَإِنَّ اللّهَ قَدِ اتَّخَذَكَ خَليلًا و هُوَ مُجيبٌ لِدَعوَتِكَ إن شاءَ. قالَ: فَسَأَلَ إبراهيمُ رَبَّهُ أن يَرزُقَهُ غُلاماً عَليماً، فَأَوحَى اللّهُ عزّ و جل إلَيهِ: أنّي واهِبٌ لَكَ غُلاماً عَليماً، ثُمَّ أبلوكَ بِالطّاعَةِ لي. قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَمَكَثَ إبراهيمُ بَعدَ البِشارَةِ ثَلاثَ سِنينَ، ثُمَّ جاءَتهُ البِشارَةُ مِنَ اللّهِ عزّ و جل، و أنّ سارَةَ قَد قالَت لِإِبراهيمَ: إنَّكَ قَد كَبِرتَ و قَرُبَ أجَلُكَ، فَلَو دَعَوتَ اللّهَ عزّ و جل أن يُنسِئَ في أجَلِكَ و أن يَمُدَّ لَكَ فِي العُمُرِ، فَتَعيشَ مَعَنا و تَقَرَّ أعيُنُنا. قالَ: فَسَأَلَ إبراهيمُ رَبَّهُ ذٰلِكَ، قالَ: فَأَوحَى اللّٰهُ عزّ و جل إلَيهِ سَل مِن زِيادَةِ العُمُرِ ما أحبَبتَ تُعطَهُ. قالَ: فَأَخبَرَ إبراهيمُ سارَةَ بِذٰلِكَ، فَقالَت لَهُ: سَلِ اللّٰهَ أن لا يُميتَكَ حَتّىٰ تَكونَ أنتَ الَّذي تَسأَلُهُ المَوتَ. قالَ فَسَأَلَ إبراهيمُ رَبَّهُ ذٰلِكَ، فَأَوحَى اللّهُ عزّ و جل إلَيهِ: ذٰلِكَ لَكَ. قالَ: فَأَخبَرَ إبراهيمُ سارَةَ بِما أوحَى اللّهُ عزّ و جل إلَيهِ في ذٰلِكَ، فَقالَت سارَةُ لِإِبراهيمَ: اشكُرِ اللّهَ وَ اعمَل طَعاماً وَ ادعُ عَلَيهِ الفُقَراءَ و أهلَ الحاجَةِ. قالَ: فَفَعَلَ ذٰلِكَ إبراهيمُ و دَعا إلَيهِ النّاسَ، فَكانَ فيمَن أتىٰ رَجُلٌ كَبيرٌ ضَعيفٌ مَكفوفٌ مَعَهُ قائِدٌ لَهُ، فَأَجلَسَهُ عَلىٰ مائِدَتِهِ، قالَ: فَمَدَّ الأَعمَىٰ يَدَهُ فَتَناوَلَ لُقمَةً و أقبَلَ بِها نَحوَ فيهِ، فَجَعَلَت تَذهَبُ يَميناً و شِمَالاً مِن ضَعفِهِ، ثُمَّ أهوىٰ بِيَدِهِ إلى جَبهَتِهِ، فَتَناوَلَ قائِدُهُ يَدَهُفَجاءَ بِها إلىٰ فَمِهِ، ثُمَّ تَناوَلَ المَكفوفُ لُقمَةً فَضَرَبَ بِها عَينَهُ، قالَ: و إبراهيمُ علیه السلام يَنظُرُ إلَى المَكفوفِ و إلىٰ ما يَصنَعُ. قالَ: فَتَعَجَّبَ إبراهيمُ مِن ذٰلِكَ و سَأَلَ قائِدَهُ عَن ذٰلِكَ، فَقالَ لَهُ القائِدُ: هٰذَا الَّذي تَرىٰ مِنَ الضَّعفِ، فَقالَ إبراهيمُ في نَفسِهِ: أ لَيسَ إذا كَبِرتُ أصيرُ مِثلَ هٰذَا، ثُمَّ إنَّ إِبراهيمَ سَأَلَ اللّهَ عزّ و جل حَيثُ رَأىٰ مِنَ الشَّيخِ ما رَأىٰ فَقالَ: اللّٰهُمَّ تَوَفَّني فِي الأَجَلِ الَّذي كَتَبتَ لِي، فَلا حاجَةَ لي فِي الزِّيادَةِ فِي العُمُرِ بَعدَ الَّذي رَأَيتُ‏.۱

1.. علل الشرائع: ص۳۸ ح۲.

  • نام منبع :
    حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری محمدحسین صالح آبادی؛ مترجم: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1475
صفحه از 362
پرینت  ارسال به