در احادیث و مباحثی که به این موضوع اختصاص دارند، گرچه از عذر «سالمندی» سخن به میان نیامده است و نوعاً از افراد بیمار، بیهوش، دچار شکستگی و کسی که نمیتواند از خروج غائط خودداری کند، نام برده شده و در باره زن حائض نیز بحث و اختلاف است، امّا افزون بر اطلاق «عذر» و «معذور» که در عبارت کسانی مانند محقّق حلّی و علّامه حلّی۱ آمده، در خود این عبارتها، قید «و مانند آن» نیز آمده است که نشان میدهد مواردِ ذکر شده به عنوان نمونههایی برای «عذر» بیان شدهاند و محدود به آنها نیستند. این است که کاشفالغطا پس از ذکر بیهوشی و عدم خودداری از خروج غائط ـ که در احادیث و گفتار فقها آمده ـ افزوده است: «ظاهراً هر معذوری ملحق میشود»،۲ چنان که برخی دیگر نیز در استدلال بر همسانی عذر حیض و الحاق زن حائض به حکم جواز نیابت از او در طواف، گفتهاند: آنچه از احادیثی که عذرهای مجوّز نیابت در طواف را برشمردهاند، بر میآید و همه از آنها میفهمند، این است که جواز نیابت، به عذرهای یاد شده اختصاص ندارد و در حیض نیز میتوان از موارد یاد شده الغای خصوصیت کرد یا به دلیل اشتراک در حکمت و علّت ـ که وجود حرج و دشواری است ـ همین حکم را جاری نمود.۳
از این رو زنان و مردان سالمندی که نمیتوانند طواف بگزارند، باید نایب بگیرند، چنان که در پاسخ استفتا از امام خمینی در باره کسی که از
1.. محقّق حلّی در شرائع الإسلام (ج ۱ ص ۲۰۸) و علّامه حلّی در قواعد الأحکام (ج۱ ص۴۱۱).
2.. ر. ک: کشف الغطاء: ج ۴ ص ۵۰۳.
3.. ر. ک: تفصیل الشریعة، کتاب الحجّ، آیة اللّٰه محمّد فاضل لنکرانی: ج ۲ ص ۱۸۹.