19
حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)

مانند ابو مخنف لوط بن یحیی، مولف مقتل مشهور عاشورا، در میانه قرن دوم هجری و ابومنذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی، تبارشناس معروف عرب، در اواخر قرن دوم هجری، کتاب‏هایی با نام «المعمرین» نگاشته‌اند.۱

شیخ صدوق نیز در کتاب کمال الدین۲ از برخی سالمندان نام برده و وقایع خواندنی و جالب توجّهی را از ایشان نقل کرده است. او به منظور زدودن غرابت از عمر طولانی امام عصر علیه السلام در روزگار خود (قرن چهارم هجری) و نشان دادن امکان طول عمر زیاد، این گزارش‏ها را آورده است. بر پایه گزارش‏های شیخ صدوق از ماجراهای این افراد و نیز برخی اشعار سروده شده آنان و دیگر قرائن تاریخی، می‏توان سالمندی در روزگار کهن بویژه نهایت آن را مانند همین روزگار دانست؛ دوره‏ای که لذّتی برای انسان باقی نمی‏ماند و گاه هوش و حواس و خِرد انسانی کاهش می‏یابد. گفتنی است همین گزارش‏ها نشان می‏دهد که در آن روزگار، برخی سالمندانِ بسیار پیر، چنان سالم و با هوش و خِرد کامل بوده‌اند که می‏توانسته‌اند ریاست قبیله و نمایندگی آن را به عهده داشته باشند. اندکی بعد و در قرون نخستین اسلام، برخی از انسان‏ها مانند عمّار یاسر و حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را می‏یابیم که با عمر بیش از هشتاد و نود سال در میدان جنگ حضور می‏یافته و مانند دیگران می‏جنگیده‏اند. این موارد اگرچه نادرند و نمی‏توانند نشان دهنده تفاوت کلّی و عمومی میان سالمندی دیروز و امروز باشند، امّا این نکته را نمایان می‏کنند که کاستی‌های سالمندی در روزگار کهن گاه دیرتر روی می‏داده و پیامدهای آن در برخی افراد، کمتر بوده است.

1.. ر. ک: الذریعة: ج ۲۱ ص ۲۶۸.

2.. کمال الدین: ص ۵۵۵: «باب ذکر المعمّرین».


حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
18

چهار. پیام به همگان

همگان، بویژه جوانانی که در کنار سالمندان هستند باید توجه داشته باشند که دوران سالمندی در انتظار آنها نیز هست، به گونه‏ای با سالخوردگان رفتار کنند که خود از دیگران در دوران سالخوردگی انتظار خواهند داشت.

مفهوم سالمندی و واژه‏های نشانگر آن

سالمندی مفهوم پیچیده‌ای نیست ولی با توجه به دوره‌های گوناگون آن، در لغت عربی واژه‌های متعددی برای آن ساخته شده است. در این زبان، واژه «طفل» برای خردسال، «شابّ» و «فتیٰ» برای جوان، «کهل» برای فرد کامل و مُسن،۱ « شیخ» برای میان‌سالی و پس از آن،۲ و «هَرَم» برای انتهای سالمندی و پیری ـ که همراه با فرتوتی و ضعف قوای جسمی و ادراکی است ـ به کار می‏رود۳. واژه‏های «مشیب / ذو شیبه»۴ و «کبیر»۵ نیز بدون اشاره به سنّ خاصّی برای بزرگ‌سالی و سالمندی به کار می‏روند.۶

گفتنی است سالمندی را می‌توان از دریچه تاریخی و علمی نگریست. همچنین نگاه دین به آن قابل تأمل است. این سه نگاه را می‌آوریم.

یک. سالمندی در روزگار پیش از اسلام

بر پایه گزارش‏های تاریخی، در روزگار پیش از اسلام، برخی سالمندان بالای صد و دویست سال، در میان جامعه می‏زیسته‌اند. برخی نویسندگان

1.. ر. ک: الصحاح، القاموس المحیط، النهایة: مادّۀ «کهل».

2.. ر. ک: لسان العرب: مادّۀ «شیخ».

3.. ر. ک: لسان العرب: ماده «هرم»: الهَرَم اقصی الکبر.

4.. ر. ک: سخن اصمعی در مقاییس اللغة و الصحاح: مادّۀ «شیب».

5.. ر. ک: الصحاح: مادّۀ «کبر».

6.. برخی احادیث بر این دلالت دارند که «شیبه» پیش از کبر است (ر. ک: ح ۲۱).

  • نام منبع :
    حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری محمدحسین صالح آبادی؛ مترجم: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1351
صفحه از 362
پرینت  ارسال به