107
حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)

۱۶۲.امام على علیه السلام: کوچکتان به بزرگتان اقتدا کند و بزرگتان به کوچکتان رحم نماید و مانند جفاکارانِ روزگار جاهلیت نباشید که نه در دین تفقّه می‏کردند و نه از خدا چیزی بر می‏گرفتند و [نیز] به سان تخم افعی [نباشید] که در لانه شترمرغ پیدا می‏شود، كه شكستن آن، بار دارد و جوجه‏اى هم كه از آن خارج مى‏شود، شر است.

۱۶۳.امام زین العابدین علیه السلام: و امّا حقّ بزرگ‏سال، آن است که به خاطر سنّش بزرگش بداری و به دلیل اسلامش احترامش کنی، اگر از فضیلت‏مندان در اسلام است، بدین‏ گونه که او را مقدّم بداری و هنگام کشمکش، با او رویارویی نکنی و از او سبقت نگیری و جلوی او راه نروی و با او نابخردی نکنی و اگر او با تو چنین کرد، تحمّل کنی و به حقّ اسلام و حرمت سنّش، او را گرامی بداری، که حقّ سنّ و سال، به اندازه اسلام است، و نیرویی جز از سوی خدا نیست.

۱۶۴.امام صادق علیه السلام ـ در بیان نشانه‏های آخر الزمان ـ: پس هر گاه دیدى حق مرده و حق‏گرایان از بین رفته‏اند... و دیدى كوچک، بزرگ را تحقیر [و بى‏احترامى] مى‏كند و دیدى خویشاوندان از هم بریده‏اند... و دیدى نافرمانى از پدر و مادر شیوع یافته و به والدین بى‏احترامى مى‏شود و پدر و مادر به دیده فرزند، بدترین مردم‏ اند، و از افترا بستن به آن دو خوش‏حال مى‏شود... و دیدى پسر به پدرش دروغ مى‏بندد و پدر و مادرش را نفرین مى‏كند و از مرگ آنها خوش‏حال مى‏شود،... به هوش باش و از خداى عزّ و جل درخواست نجات كن.


حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
106

۱۶۲.عنه علیه السلام: لِيَتَأَسَّ صَغيرُكُم بِكَبيرِكُم، وَليَرأَف كَبيرُكُم بِصَغيرِكُم، ولا تَكونوا كَجُفاةِ الجاهِلِيَّةِ؛ لا فِي الدّينِ يَتَفَقَّهونَ، ولا عَنِ اللّهِ يَعقِلُونَ، كَقَيضِ بَيضٍ في أداحٍ؛ يَكونُ كَسرُها وِزراً، ويَخرُجُ حِضانُها۱ شَرّاً.۲

۱۶۳.الإمام زین العابدین علیه السلام: و أمّا حَقُّ الكَبِيرِ فَإِنَّ حَقَّهُ تَوقيرُ سِنِّهِ، و إجلالُ إسلامِهِ إذا كانَ مِن أهلِ الفَضلِ فِي الإسلامِ؛ بِتَقديمِهِ فيهِ، و تَركُ مُقَابَلَتِهِ‏ عِندَ الخِصامِ،‏ و لا تَسبِقهُ إلىٰ طَريقٍ، و لا تَؤُمَّهُ‏ في طَريقٍ، و لا تَستَجهِلهُ، و إن جَهِلَ عَلَيكَ تَحَمَّلتَ و أكرَمتَهُ بِحَقِّ إسلامِهِ مَعَ سِنِّهِ، فَإِنَّما حَقُّ السِّنِّ بِقَدرِ الإِسلامِ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّٰهِ‏.۳

۱۶۴.الإمام الصادق علیه السلامـ في بَیانِ عَلائِمِ آخِرِ الزَّمانِ ـ: إذا رَأَيتَ الحَقَّ قَد ماتَ وذَهَبَ أهلُهُ... ورَأَيتَ الصَّغيرَ يَستَحقِرُ بِالكَبيرَ، ورَأَيتَ الأَرحامَ قَد تَقَطَّعَت... ورَأَيتَ العُقوقَ قَد ظَهَرَ، وَاستُخِفَّ بِالوالِدَينِ، وكانا مِن أسوَءِ النّاس حالاً عِندَ الوَلَدِ، وَيَفرَحُ بِأَن يَفتَرِيَ عَلَيهِمَا... ورَأَيتَ ابنَ الرَّجُلِ يَفتَري عَلىٰ أبيهِ، ويَدعو عَلىٰ والِديهِ، ويَفرَحُ بِمَوتِهِما... فَكُن عَلىٰ حَذَرٍ، وَ اطلُب إِلَى اللّهِ عزّ و جل النَّجاةَ.۴

1.. نهاهم علیه السلام عن خُلُق الجاهلیة في الجفاﺀ والقسوة، ثمّ شبّههم ببیض الأفاعي في الأعشاش، یظنّ بیض القطا، فلا یحلّ لمن رآه یکسره ؛لأنّه یظنّه بیض القطا وحظانه یخرج شرّاً؛ لأنّه یفقص عن أفعی. واستعار لفظة «الأداحي» للأعشاش مجازاً؛ لأنّ الأداحي لا تکون إلّا للنعام تدحوها بأرحلها وتبیض فیها، ودحوها: توسیعها، من دحوت الأرض. والقیض: الکسر والفلق، تقول للبیضة إذا تکسّرت فلقاً: تقیّضت، فإن تصدّعت ولم تنفلق قلت: انقاضت فهي منقاضة (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحدید: ج ۹ ص ۱۸۷).

2.. نهج البلاغة: الخطبة ۱۶۶.

3.. تحف العقول: ص۲۷۰.

4.. الکافي: ج۸ ص۳۷ ـ ۴۲ ح۷.

  • نام منبع :
    حکمت نامه سالمند (و اندرزنامه جوان)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری محمدحسین صالح آبادی؛ مترجم: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1520
صفحه از 362
پرینت  ارسال به