77
حديث پژوهي

گرديده ؛ به طورى كه در يك شمارش اوليه حدود هشتاد رساله و كتاب به ائمه عليهم السلامنسبت داده شده است . از سوى ديگر ، مرحوم آيه اللّه سيّد ابوالقاسم خويى گفته است : از زمان حسن بن محبوب تا زمان نجاشى (قرن پنجم) يكصد كتاب رجالى نوشته شده است .
آمار ياد شده نشان مى دهد كه در عصر حضور تا اوايل قرن پنجم ، حدود ۵۷۰ اثر وجود داشته است . پرسش اصلى در اين جا اين است كه از ميان اين آثار ، چه ميزان باقى مانده و در دست ماست؟ در پاسخ بايد گفت : از ميان يكصد كتاب رجالى تنها كتاب «رجال البرقى» بر جاى مانده است . «رجال ابن عقده » را هم شيخ طوسى (ره) ضمن اصحاب امام صادق عليه السلام آورده است . از چهار صد اصل حديثى نيز تنها نام ۱۲۳ اصل با تلاش محققانْ استخراج شده است كه از اين تعداد ، شانزده اصل با نام «الأصول الستة عشر » چاپ گرديده است و بالاخره از هفتاد ـ هشتاد اثرى كه به ائمه نسبت داده شده اند ، اندكى به ياد گار مانده است كه مى توان از : رساله حقوق امام سجاد عليه السلام ، مناسك الحج ، تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام ، مصباح الشريعة ، برخى نامه هاى منسوب به حضرت على عليه السلام و موارد اندك ديگر نام برد . بنابراين از مجموعه ۵۷۰ يا ۵۸۰ اثر ، فقط حدود سى اثر بر جاى مانده است كه بازسازى بقيه اين متون ، تلاش عمده و بسيار جدّى را مى طلبد .
از كارهايى كه امروزه در ساير فرقه هاى اسلامى رواج دارد و ديگران هم در حوزه هاى تاريخ و همانند آن دنبال مى كنند ، بازسازى متون اوليه است . مثلاً براى بازسازى متون و كتاب هايى كه طبرى بر آنها تكيه كرده و باقى نمانده است ، منابع و كتاب هاى عصر طبرى را نگاه مى كنند و از اين ميان تا حدى به آن متن مفقود كه مثلاً نام آن در فهرست ابن نديم آمده است ، نزديك مى شوند . پس از پيمودن اين راه به اين نتيجه مى رسند كه طبرى از اين منابع ، استفاده هاى بسيارى كرده است . استخراج اين استفاده ها و عرضه نظام مند آنها را «بازسازى متون» مى گويند . اين كار در ميان اهل


حديث پژوهي
76

كنار رشته هاى فلسفه ، عرفان و تاريخ در دانشكده هاى الهيات وجود دارد ، قرآن و حديث است كه با هم يك رشته اند ، نه مستقل .
بنابراين ، آموزش حديث و علوم حديث نيز همانند پژوهش در جايگاه حقيقى خود قرار ندارد و اگر بخواهيم به نقطه مطلوب برسيم ، بايد هم نظام آموزشى حديث در حوزه تقويت شود و هم نظام پژوهشى . در آموزش مى بايست حديث در درس هاى اصلى حوزه قرار گيرد و به صورت رشته اى تخصصى درآيد .

خلأها

پس از بيان اهميت و جايگاه علوم حديث در نظام آموزشى و پژوهشى حوزه ، به بايسته ها و اولويت هاى پژوهش در حوزه علوم حديث و خلأهاى موجود در آن مى پردازيم . پيش از بررسى خلأها اين نكته را بايد يادآور شد كه اگر بخواهيم بدانيم كه اكنون در چه وضعيتى هستيم و چه كمبودهايى در اين حوزه داريم ، بايد دو مقايسه انجام دهيم : يكى نسبت به كارهاى رقبا ، ديگرى نسبت به نقطه نهايى . بديهى است با اين دو مقايسه مى توان خلأهايى را كه در اين زمينه وجود دارد ، به خوبى تشخيص داد . اكنون با توجه به اين مقايسه ، شمارى از خلأهاى موجود در علوم حديث را بر مى رسيم :

الف . بازسازى متون مفقود

يكى از كارهاى بسيار جدى در حوزه علوم حديث ، مسئله بازسازى متون مفقود است . با نگاهى به كتاب هاى فهارس (فهرستْ نامه ها) اين مطلب به خوبى نمايان است كه از زمان امام صادق عليه السلام يا از زمان حضرت امير عليه السلام تا زمان امام عسكرى عليه السلام ، شاگردان ائمه عليهم السلام چهار صد كتاب حديثى نوشته اند كه به آنها «اصول اربعمئه » مى گفتند . هم چنين از خود ائمه عليهم السلامنيز نسخه ها و رساله هاى حديثى بسيارى ذكر

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2463
صفحه از 462
پرینت  ارسال به