341
حديث پژوهي

قوى كه همپاى سيره باشد ، ارائه دهد وگرنه نمى توان گفت شارع از آن سيره بيزار است و آن را طرد كرده است . به تعبير ديگر ، سيره هاى راسخ و استوار را نمى توان با عمومات يا ادلّه سست بنيانْ طرد كرد ؛ بلكه دليل مانع و رادع بايد به اندازه قوت سيره ، قوت داشته باشد .
بر اين اساس و با توجه به آنچه در ريشه دارى نوروز و گذشته اش در ميان ايرانيان گفته شد ، دليلى بر منع و ردع آن از سوى شرع در دست نيست ؛ چرا كه ادلّه خاص ـ چنان كه ياد شد ـ موهون است ـ كه وجهش گذشت ـ و عمومات را نيز در چنين مواردى ياراى رويارويى نخواهد بود .
چهارم . اگر بپذيريم كه روايت هاى موافقْ قابل اعتماد نيستند و نمى توان بر پايه آنها رأى و حكمى را اثبات كرد ، همچنان كه نمى توان بر دسته دوم از احاديث تكيه زد ، در اين فرض بايد حكم نوروز را با اصل اوّلى و قاعده عام دينى نشان داد .
همان گونه كه در ابتداى مقاله گذشت ، اسلام كه دينى جهانى است و همه انسان ها را به سوى خود فراخوانده است ، به اقتضاى خصلت جهان شمولى اش ، هيچ گاه به معارضه سنّت ها و آداب و رسوم ملّى نرفته ، مگر آن جا كه ترويج باطل باشد يا به تثبيت خرافه اى انجامد و يا ملازم با محرّمات شرعى گردد .
آيين نوروز ، قرن هاست در ايران اسلامى بر پاداشته مى شود و مسلمانان ، نه به عنوان ترويج آيين مجوس ، بلكه به عنوان آيينى ملّى بدان مى نگرند . بمانَد كه رسم نوروز ، پيش از آيين زردتشت نيز در ايران برپا بوده است . ۱
از سوى ديگر ، نوروز ، تثبيت خرافه اى باطل كه با دين ناسازگار باشد ، نيست و در سرشت خود ، محرّمات شرعى را به همراه ندارد ؛ ولى اگر كسى يا كسانى آن را به

1.آيين ها و جشن هاى كهن در ايران امروز ، محمود روح الامينى ، تهران : آگاه ، ص۳۶ـ ۳۸ .


حديث پژوهي
340

مى كردند ؛ چنان كه از برگزارى مراسم نوروز ، ممانعت به عمل مى آوردند . ۱
۵ . از ديرباز تاكنون ، نوروز در سروده هاى شاعران تازى گو و پارسى زبانْ حضور جدّى دارد و اين نيز شاهدى گويا بر حضور نوروز در فرهنگ ايرانيان مسلمان است . ۲
با توجه به اين شواهد و امور ديگر ، نوروز را در دوره اسلامى از شعائر مجوسى دانستن ، سخنى نا صواب است ؛ چنان كه آن را ترويج آيين آتش پرستان انگاشتن ، واقعيت خارجى ندارد . گذشته از اينها در روايات اسلامى و سخن فقيهان ، فضيلت روزه نوروزْ مطرح است و به نقل بيرونى : «مجوس را روزه اى نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد ، گناه كرده است» . ۳

گيريم روزگارى نيز نوروز چنان بود ؛ ولى زمانى كه در عرف ايرانيان مسلمان ، آن حالت از ميان رفت ، ديگر ذَمّى بر آن نيست . همان گونه كه امام خمينى فتوا داد كه شطرنج ، اگر روزى ابزار قمار نباشد ، حرمتى در بازى با آن نيست ۴ و استاد مطهرى ، مجسمه سازى را مجاز دانست ؛ چرا كه فلسفه حرمت آن ،به جهت فاصله گرفتن از دوران بت پرستى ، از ميان رفته است ۵ و نمونه هاى بسيار ديگر .
اصوليان را قاعده اى است كه در اين جا به كار آيد . آنان گويند اگر در ميان مردمان ، آداب و رسومى رواج داشت و در جان و دل آنان رسوخ يافته بود ، چنانچه شرع با آن ، روى خوشى ندارد و مى خواهد آن را طرد سازد ، بايد ادله اى روشن و

1.نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۰۷ـ ۲۰۸ .

2.نوروزگان ، مرتضى هنرى ، تهران : سازمان ميراث فرهنگى ، ص۱۶۷ـ۱۹۷ ؛ نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۰۶ـ ۲۰۷ ؛ نور علم ، ش۲۰ ، ص۱۰۴ ، ۱۰۶ ، ۱۰۷ .

3.الآثار الباقية ، ص۲۳۰ ، آثار الباقيه ، ص۳۵۷ .

4.صحيفه نور ، ج۲۱ ، ص۱۵ .

5.تعليم و تربيت در اسلام ، ص۴۶ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2325
صفحه از 462
پرینت  ارسال به