المتهجّد ، وسائل الشيعة ، بحارالأنوار ، و ... ياد شده است ؛ چنان كه روايت هايى نيز كه به گونه اى ضمنى نوروز را تأييد مى كنند در : الكافى ، كتاب من لايحضره الفقيه و دعائم الاسلام منقول است .شايد همين كثرت فتواها و نقل ها سبب شده است كه صاحب «جواهر» بگويد :
غسل روز نوروز ، نزد متأخرانْ مشهور است ؛ بلكه مخالفى در آن نديديم . ۱
بجز اين ، تلاش محدّثان و فقيهان در پاسخگويى به ديدگاه مخالفان نيز درخور درنگ است . علاّمه مجلسى در « بحارالأنوار» ، بيشترين كوشش را در اين باره به انجام رسانده و شبهه هاى مخالفان را پاسخ گفته است ؛ وى در قسمتى از نوشتار مفصّلش در نقد روايت ابن شهرآشوب (در مذمت نوروز) ، مى نويسد :
اين حديث ، با روايت هايى كه معلّى بن خنيس آورده مغايرت دارد و بر جايگاه نداشتن نوروز در شريعتْ دلالت دارد ؛ ليك روايت هاى معلّى از نظر سند ، قوى تر و نزد اصحاب ،مشهورتر ند .
از سوى ديگر مى توان گفت كه اين ، حديث تقيه است ؛ چرا كه در روايات المناقب ابن شهرآشوب ، مطالبى ذكر شده كه زمينه تقيه دارد . ۲
پس از وى نيز عالمان ديگرى به پاسخگويى اجمالى يا تفصيلى گام برداشته اند .
شيخ انصارى در نقد روايت المناقب مى گويد :
روايت «مناقب» نمى تواند با احاديث معلّى معارضه كند ؛ زيرا روايت معلّى نزد اصحاب ، از شهرت بيشترى برخوردار است و احتمال تقيّه در روايت «مناقب» وجود دارد . ۳
همچنين صاحب «جواهر» در دفاع از روايت هاى معلّى و نقد حديث «مناقب» مى نويسد :