331
حديث پژوهي

نماز عصر بوده ، و روز غدير خم در سال دهم هجرت در حجة الوداع در روز هجدهم ذى الحجة الحرام بود . پس چگونه تواند بود كه هر دو در روز ، نوروز باشد چه ، نوروز ، از قرار حساب گذشته ، بعد از شش هفت سال از فتح مكه معظمه ، بلكه بيشتر ، به ذى الحجة خواهد رسيد ، نه بعد از يك سال ، چنان كه مقتضاى اين دو حديث است . ۱
وى ادامه مى دهد :
و چون هر دو به يك طريق از معلّى منقول است ، . . . پس ترجيح احدهما بر ديگرى من حيث السند متصور نيست ، و بنابراين ، مضمون هيچ يك حجت نخواهد بود ، و بر آن ، اعتماد نشايد كرد ، و به او استدلال نتوان نمود ؛ چه ، تناقض در كلام معصومين عليهم السلام غير واقع است . پس ، از اين جا فهميده مى شود كه اين دو حديث ، كلاهما أو أحدهما از معصومْ تلقى نگرديده ، و چون از او نباشد ، حجيت را نشايد و سند شرعى نتواند بود . ۲
استاد محمد تقى مصباح در حاشيه بر « بحارالأنوار» ، ذيل اين روايت ها نگاشته است :
در باب نوروز ، دو دسته روايت مختلف ، روايت شده است . يكى را معلّى از امام صادق عليه السلام آورده و بر عظمت و ارزش نوروز دلالت دارد و ديگرى حديث امام كاظم عليه السلام است كه آن را از سنّت هاى پارسيان دانسته كه اسلام ، آن را از ميان برداشته است .
بايد دانست كه هيچ يك از آنها صحيح نيست و از اعتبار برخوردار نمى باشد تا بتوان بر پايه آن ، حكم شرعى را اثبات كرد . گذشته از آن كه روايت معلّى ، ايرادهاى ديگرى دارد ، از جهت تطبيق نوروز بر مناسبت هاى ماه هاى عربى . ۳
آن گاه مى نويسد :
ظاهر روايت منصور ، حرمت بزرگداشت نوروز است ؛ چرا كه اين كار ، بزرگداشت

1.نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۱۸ .

2.همان جا .

3.بحارالأنوار ، ج۵۶ ، ص۱۰۰(پاورقى) .


حديث پژوهي
330

مجوسى روبه رو هستيم . در اين جا پاره اى از اين ديدگاه ها را مى آوريم :
آقا رضى قزوينى (در رساله اى كه در سال ۱۰۶۲قمرى نگاشته) ، شايد نخستين كسى باشد كه به تفصيل ، نوروز را نقد كرد . وى به طور عمده منكر تطبيق نوروز رايج با نوروز ياد شده در روايات است و از اين طريق بر روايت هاى مويّد ، خرده مى گيرد و پس از نقل روايت معلّى مى نويسد :
با توجه به استحباب اعمال مذكوره در نوروز و اين كه اين اعمال ، موقته است و در امثال اين عبادات ، اگر التزام وقت خاص نشود و در اوقات ديگر به عمل آيد ، بدعت مى باشد ، بنابراين ، تعبد به اين عمل [را] مكلّفى تواند كه لااقل ظن به تعيين وقت مذكور تحصيل كرده باشد . تحصيل اين ظن ، لامحاله از امارات شرعيه و عرفيه تواند بود و چون در عرف به اعتبار اختلاف اصطلاحات حاليه نوروز متعدد است ـ چنان كه بعضى از آن ، بعد از اين مذكور مى گردد ـ و اشهريت بعضى به بعضى ازمنه اماره نمى شود و در ظاهر قرآنْ چيزى در اين باب نيست ، اماره آن از روايات و اخبارْ تتبّع بايد نمود . ۱
محمد اسماعيل خواجويى (م۱۱۷۳ق) تناقض هاى روايت هاى معلّى را دليل ناتمام بودن آن مى داند و مى نويسد :
فقير بى بضاعت گويد : به حسب ظاهرى ميان اين حديث و حديث سابقْ تناقض است ؛ چه ، در حديث سابقْ مذكور است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله در روز نوروز ، اميرالمومنين عليه السلام را به دوش مبارك برداشته تا بتان قريش را از فوق كعبه به زير انداخته ، شكست و فانى ساخت ، و اين ، بلاشبهه در سال فتح مكه معظمه بود ، چنان كه اخبار بسيار از طرق خاصه و عامه دلالت بر اين دارد . . . و فتح مكه معظمه در ماه مبارك رمضان سال هشتم هجرت واقع شد ، چنان كه شيخ مفيد و نيز طبرسى و ابن شهرآشوب و ديگرانى روايت كرده اند ، و احاديث معتبره بر اين دلالت كرده است ، و اكثر برآن اند كه در روز سيزدهم ماه بوده ، و بعضى بيستم هم گفته اند ، و حركت حضرت از مدينه در روز جمعه دوم ماه مبارك رمضان ، بعد از

1.نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۱۵ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2486
صفحه از 462
پرینت  ارسال به