215
حديث پژوهي

به تأخير انداختن پاره اى از اصلاحات فرهنگى را نيز مى توان به اين امر ، گره زد .
سخن امام على عليه السلام در اين باره چنين است :
لو قد استوت قدماى من هذه المداحض لغيرت أشياء . ۱
اگر گام هايم در اين بحران ها ثابت گردد ، امورى را دگرگون خواهم ساخت .
ابن ابى الحديد در شرح اين سخن حضرت مى گويد :
و إنّما كان يمنعه من تغيّر أحكام من تقدّمه ، اشتغاله بحرب البغاة والخوارج ، و إلى ذلك يشير بالمداحض التى يؤل استواء قدميه منها ، و لهذا قال لقضاته : «اقضوا كما كنتم تقضون ، حتى يكون للناس جماعة» . ۲
همانا گرفتارى جنگ با سركشان و خوارج ، او را از دگرگون ساختن فرمان هاى پيشينيان باز مى داشت ، او بدين نكته با واژه «مداحض» اشاره دارد ، آن جا كه استوار شدن گام هايش را آرزو مى كند و بدين جهت به قُضات خود فرمود : «مانند گذشته داورى كنيد ، تا اجتماع مسلمانان فراهم آيد» .
و نيز در جاى ديگر فرمود :
ولو حمّلت النّاس على تركها و حوّلتها إلى مواضعها و إلى ما كانت في عهد رسول اللّه صلى الله عليه و آله لتفرّق عنّى جندى ، حتى أبقى وحدى أو قليل من شيعتى . ۳
اگر مردم را بر ترك اين امور (پاره اى از احكام و دستورهاى دينى) وادارم و آنها را به جاى خود و به وضعيّت زمان رسول خدا باز گردانم ، سپاه از اطرافم پراكنده مى شوند و من تنها خواهم ماند ، يا با اندكى از پيروان .

دو . آمادگى ها و مطالبات مردم در حكومت هاى پس از شورش و انقلاب

اگر حكومتى پس از شورش و انقلاب مردم روى كارآيد ، توقّع و خواسته هاى جامعه از آن ، بسيار بيشتر از حكومت هاى دوران آرامش است ؛ چرا كه شورش ، بر پايه

1.نهج البلاغة ، حكمت۲۷۲ .

2.شرح نهج البلاغة ، ج۱۹ ، ص۱۶۱ .

3.موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام ، ج۴ ، ص۱۲۳ .


حديث پژوهي
214

برگردد ، دشوارتر است ؛ چرا كه بايد بر اسناد و متون تاريخى اعتماد كرد و بر پايه آنها سخن گفت . درستى اين متون و كافى بودنشان براى نشان دادن واقعيت ها ، هميشه با پرسش و ابهام مواجه است ، ليك از آنچه موجود است ، نبايد چشم پوشيد .
حال اگر بخواهيم رفتار سياسى شخصيت هاى بزرگى چون اميرمومنان را تحليل كنيم و به پرسش ها پاسخ دهيم ، اين قاعده را بايد منظور داريم . براى مثال ، آيا در روزگارى كه على عليه السلام زياد بن ابيه را به كار گرفت ، شايستگان ديگرى شناخته شده بودند و او از آنها صرف نظر كرد؟
يا آن كه شمار مديران لايق و كاردان و ناصح و يك رنگ ، هميشه اندك است و بايد از ميان نيروهاى موجود ، آن را كه آسيب و زيانش كم تر است ، برگزيد .
براساس همين قاعده ، برخى نويسندگان ، به كار گرفتن امثال زياد بن ابيه را چنين پاسخ گفته اند : .
وينبغى الالتفات إلى أنّ الإمام عليه السلام كان يواجه حقائق لا تُنْكر كغيره من الحكام . و بالنظر إلى ضرورة إدارة المجتمع و استثمار مختلف الطاقات وبالنظر إلى معاناة الإمام عليه السلام من قلة الأنصار المخلصين ، فلا بدّ له من تولية زياد و إضرابه ، بيد أنّه عليه السلام كان يقرن ذلك بالإشراف والتحذير ، و يراقب الأوضاع بدقّة . ۱
و بايد توجه داشت كه امام على عليه السلام مانند ديگر حكمرانان ، با واقعيت هاى انكار ناپذيرى روبه رو بود و با توجه به ضرورت اداره جامعه و به كار گرفتن همه توانمندى ها ، و با توجه به كمى ياران مخلص ، به ناچار مى بايد زياد و افرادى مانند او را به كار مى گرفت ، در حالى كه هميشه بر آنان اشراف داشت و اوضاع را به دقّتْ مراقبت مى كرد .
نيز در همان جا آمده است كه به كار گماردن زياد را عبداللّه بن عباس به امام عليه السلام پيشنهاد كرد و جارية بن قُدامه نيز او را تأييد كرد . البته زياد در كارش ورزيده بود ، ليكن تعهد دينى نداشت .

1.موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام ، ج۴ ، ص۱۳۸ و ج۱۲ ، ص۲۶۷ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2457
صفحه از 462
پرینت  ارسال به