۰.و نيز گفته شده :يظن أن بعض المواقف السياسية للامام هى دليل عدم تأهله السياسى و عدم كفاءته في هذا المجال ، و يزعم أنّ عليّاً رجل حرب و شجاعة ، و ليس رجل سياسة .
من المواضع التى تغرى هؤلاء بهذا الوهم بعض مواقف الإمام قبل بلوغه السلطة ، مثل موقفه في عمل الشورى السُداسية التى انتجبها عمر لتعيين الخليفة من بعده ، و عدد آخر من مواقفه السياسية بعد تسلّمه الحكم ، كعزله معاوية بداية خلافته . ۱
۰.برخى گمان برده اند كه پاره اى از موضعگيرى هاى سياسى امام على عليه السلام ، نشانه ناتوانى سياسى و كفايت نداشتن اوست ، و گمان برده اند او (تنها) مرد جنگ و دلاورى است ، نه مردِ سياست . از موضعگيرى هايى كه آنان را به اين توهّم واداشته ، برخى عملكردهاى او پيش از رسيدن به قدرت است ، مانند موضعگيرى او در شوراى شش نفره اى كه عمر براى تعيين خليفه معيّن كرده بود ، و برخى از موضعگيرى هاى سياسى او پس از به قدرت رسيدن ، مانند كنار گذاردن معاويه در آغاز خلافت .
۳ . نصب كارگزاران خائن و نالايق
در ميان كارگزاران امام على عليه السلام ، افرادى چون : زياد بن ابيه ، منذر بن جارود و نعمان بن عجلان به چشم مى خورند كه خيانت پيشه بودند ، و نيز افرادى هستند كه از تجربه كافى برخوردار نبودند ، چون : عبيداللّه بن عباس و ابو ايوب . و اين همه ، با تأكيدهاى امام على عليه السلام بر به كار گرفتن كارگزاران صالح و باتجربه ، سازگار نيست .
۴ . عزل كارگزاران صالح
امام على عليه السلام ، ابوالأسود دُئلى را كه از ياران ديرين و باسابقه اش بود ، از منصب