213
حديث پژوهي

قضاوتْ عزل مى كند ، به گونه اى كه براى خود ابوالأسود نيز سوال برانگيز است :
إنّ أميرالمومنين ولّى أبا الأسود الدولى القضاء ، ثم عزله . فقال له :لمَ عزلتنى و ما جنيت و ما خنت ؟ ۱
اميرمومنان ، ابوالأسود را به منصب قضاوت گماشت . سپس او را عزل كرد . ابوالأسود پرسيد : چرا مرا عزل كردى ، با اين كه نه جنايت كردم و نه خيانت؟
چنان كه كنار گذاردن قيس بن سعد و جايگزينى محمد بن ابى بكر نيز براى پاره اى در پرده ابهام است ؛ چرا كه سعد را به عنوان انسانى با هوش سياسى بالا و وفادار به على عليه السلام مى شناسند و محمد بن ابى بكر ، جوانى بود كه تازه به عرصه هاى سياستْ گام مى گذارْد . ۲
* * *
اينك پس از طرح پاره اى از پرسش ها و ابهام ها در سيره سياسى امام على عليه السلام ، به بررسى شرايط و قواعد فهم آن ، رو مى كنيم و در اين مسير ، به چهار موضوع مى پردازيم :

يك . توجّه به ظرفيت هاى موجود جامعه

هيچ گاه نمى توان فعل انسان ها را جدا از واقعيت هاى عينى جامعه تجزيه و تحليل كرد و به ارزيابى آن اقدام كرد ؛ وگرنه دچار ذهنگرايى و وهم در سنجش خواهيم شد . گرچه نبايد يكسره از واقعيت تبعيت كرد و آن را مبناى تصميم گيرى و رفتار قرار داد ؛ اما نمى توان به تمامى هم از آن ، چشم فروبست و بدان بى توجه بود . از اين رو ، رفتارها و تصميم گيرى هاى فردى و جمعى انسان ها را بايد در ظرف وقوع تاريخيشان تحليل كرد . كشف و شناخت اين ظرف ها و ظرفيت ها ، هرچه به گذشته

1.موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام ، ج۴ ، ص۱۳۷ـ ۱۳۸ .

2.همان ، ص۲۵۶ .


حديث پژوهي
212

۰.و نيز گفته شده :يظن أن بعض المواقف السياسية للامام هى دليل عدم تأهله السياسى و عدم كفاءته في هذا المجال ، و يزعم أنّ عليّاً رجل حرب و شجاعة ، و ليس رجل سياسة .
من المواضع التى تغرى هؤلاء بهذا الوهم بعض مواقف الإمام قبل بلوغه السلطة ، مثل موقفه في عمل الشورى السُداسية التى انتجبها عمر لتعيين الخليفة من بعده ، و عدد آخر من مواقفه السياسية بعد تسلّمه الحكم ، كعزله معاوية بداية خلافته . ۱

۰.برخى گمان برده اند كه پاره اى از موضعگيرى هاى سياسى امام على عليه السلام ، نشانه ناتوانى سياسى و كفايت نداشتن اوست ، و گمان برده اند او (تنها) مرد جنگ و دلاورى است ، نه مردِ سياست . از موضعگيرى هايى كه آنان را به اين توهّم واداشته ، برخى عملكردهاى او پيش از رسيدن به قدرت است ، مانند موضعگيرى او در شوراى شش نفره اى كه عمر براى تعيين خليفه معيّن كرده بود ، و برخى از موضعگيرى هاى سياسى او پس از به قدرت رسيدن ، مانند كنار گذاردن معاويه در آغاز خلافت .

۳ . نصب كارگزاران خائن و نالايق

در ميان كارگزاران امام على عليه السلام ، افرادى چون : زياد بن ابيه ، منذر بن جارود و نعمان بن عجلان به چشم مى خورند كه خيانت پيشه بودند ، و نيز افرادى هستند كه از تجربه كافى برخوردار نبودند ، چون : عبيداللّه بن عباس و ابو ايوب . و اين همه ، با تأكيدهاى امام على عليه السلام بر به كار گرفتن كارگزاران صالح و باتجربه ، سازگار نيست .

۴ . عزل كارگزاران صالح

امام على عليه السلام ، ابوالأسود دُئلى را كه از ياران ديرين و باسابقه اش بود ، از منصب

1.موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام ، ج۴ ، ص۵۱ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2488
صفحه از 462
پرینت  ارسال به