نتيجه اين دو مقدمه اين است كه در قرآن مجيد ، برخى از آيات با برخى ديگر تفسير شود و موقعيت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل بيت او در برابر قرآن ، موقعيت معلّمين معصومى باشد كه در تعليم خود ، هرگز خطا نكنند و قهراً تفسيرى كه آنان كنند با تفسيرى كه واقعا از انضمام آيات به همديگر به دست مى آيد، مخالف نخواهد بود. ۱
برخى ديگر از پژوهشگران با عنوان «مجالات خدمة السنة للقرآن » از پنج حوزه خدمت حديث به قرآن سخن رانده اند :
۱ . تقرير مضمون قرآن ؛
۲ . تفسير آنچه در قرآن است ؛
۳ . تخصيص عمومات قرآن ؛
۴ . بيان موارد نسخ ؛
۵ . ابداع و بيان احكامى كه در قرآن نيست . ۲
يكى ديگر از حديث پژوهان در كتاب «مكانة السنة في التشريع الاسلامي » نقش قرآن را در وادى تشريع چنين بازگفته است :
نصوص سنّت ، سه دسته است : قسمى از آن ، مؤيّد احكام قرآن است و در اجمال و تفصيل با قرآن سازگارى دارد ، مانند احاديث وجوب نماز ، زكات ، حج و روزه .
دسته اى ديگر مبيّن احكام قرآنى است كه حاوى تقييد مطلق، تفصيل مجمل و تخصيص عام مى باشد ، مانند رواياتى كه احكام مفصّل نماز و روزه را بيان داشته است .
دسته سوم ، رواياتى است كه بر حكمى دلالت دارد كه در قرآن نيست ، مانند حرمت جمع ميان زن و عمه اش ، احكام شفعه ، رجم زانى محصن و . . . .
در دو دسته اوّل ، نزاعى ميان عالمان نيست و در دسته سوم ، اختلاف نظر است .
نويسنده پس از بيان ديدگاه ها نسبت به دسته سوم روايات مى گويد :