165
حديث پژوهي

۳ . ذكر موارد

در ميان احاديث و روايات ، گاه براى عنوان ، به شمارش نمونه ها و موارد ، توجّه شده است . از قبيل شمارش موارد نُه گانه زكات و موارد چهارگانه احتكار و ذكر سركه و زيتون در طعام كفّاره و . . . .
در مواجهه با اين احاديث نيز ، دو رفتار به چشم مى خورد . برخى اين موارد را قابل قبض و بسط مى دانند و به تعميم و تضييق آن ، باور دارند ؛ بر اين پايه ، انحصار در موارد زكات ، ۱ احتكار ، ۲ طعام كفّاره ۳ و . . . را نپذيرفته اند . و گروهى ديگر ، تأكيد بر انحصار دارند و تعدّى را روا نمى دانند .
بجز اينها ، نمونه هاى بسيار ديگر در كلام فقيهان ديده مى شود كه عنوان را در حديث ، بر مَثل و تمثيلْ حمل كرده اند . از قبيل :
شهيد ثانى ، واژه «رجل» (در احاديث قضاى نماز پدر) را به صورت تمثيل معنا كرده است . ۴
صاحب جواهر ، «نفس» را در حديثى ۵ به «عِرض» نيز تعميم داده و آن را مَثَل گرفته است ۶ و نيز واژه «مُسْلم» را در حديث ، مثال دانسته است . ۷
وى تحجّر و جمود را آفت فقه دانسته و در بحث «نماز در مكان مغصوب» ، در برابر آنان كه فتوا داده اند بايد به صورتى كه ابتدا وارد شده نماز بخواند ، گفته است :

1.دراسات في ولاية الفقيه ، ج۲ ، ص۶۴۷ ـ ۶۴۸ ؛ كتاب الزّكاة ، حسينعلى المنتظرى ، ج۱ ، ص۱۶۶ ـ ۱۶۷ .

2.فقه الامام الصادق عليه السلام ، ج۳ ، ص ۱۴۴ .

3.همان ، ج۵ ، ص ۴۰ .

4.شرح لمعه ، ج۱ ، ص ۱۴۹ .

5.وسائل الشيعة ، ج۲ ، ص۹۶۴ (ب۲ ، ح۲) .

6.جواهر الكلام ، ج۵ ، ص۱۰۳ .

7.همان ، ج۳۸ ، ص۳۳۵ .


حديث پژوهي
164

۲ . ابزار و وسائل

گاهى در لابه لاى نصوص ، به واژه اى بر مى خوريم كه نام ابزارى است كه در عصرهاى كهن ، وسيله اجراى پاره اى افعال انسان بوده ، و حكم شرعى به آن فعل ، تعلّق دارد : واژه «سيف» در رواياتِ اجراى قصاص ، لفظ «حديد» در احاديث ذبح حيوان حلال گوشت ، كلمه «شطرنج» در احاديث تحريم قمار ، و... .
گروهى از فقيهان بر اين واژه ها تأكيد ورزيده ، حكم را داير مدار آن دانسته اند . از اين رو ، اجراى قصاص را با شمشير لازم دانسته اند ؛ چنان كه ذبح شرعى را فقط با آهن صحيح مى دانند ؛ و . . . .
در مقابل ، برخى ديگر ، از اينها استفاده «مَثَل» مى كنند و در اجراى قصاص ، وسايل امروزى (مانند تفنگ) را كافى مى دانند ؛ ۱ چنان كه هر وسيله بُرنده را براى ذبح ، جايز شمرده اند ۲ و . . . و اين هم عرصه اى ديگر از اجتهاد در تفسير نص است .
شهيد مرتضى مطهرى مدّعى است :
اسلام ، هرگز به شكل و صورت و ظاهر زندگى نپرداخته است . تعليمات اسلامى ، همه متوجّه روح و معنا و راهى است كه بشر را به آن هدف ها و معانى مى رساند .
اسلام ، هدف ها و معانى و ارائه طريق رسيدن به آن هدف ها و معانى را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غير اين امر ، آزاد گذاشته است و به اين وسيله از هرگونه تضادّى با توسعه تمدّن و فرهنگ ، پرهيز كرده است .
در اسلام ، يك وسيله مادّى و يك شكل ظاهرى نمى توان يافت كه جنبه تقدّس داشته باشد و مسلمان ، وظيفه خود بداند كه آن شكل و ظاهر را حفظ نمايد ؛ از اين روى ، پرهيز از تضاد با مظاهر توسعه علم و تمدّن ، يكى از جهاتى است كه كار انطباق اين دين با مقتضيات زمان را آسان كرده و مانع بزرگ جاويد ماندن را از ميان بر مى دارد . ۳

1.تحرير الوسيلة ، ج۲ ، ص ۳۶۱ .

2.فقه الامام الصّادق عليه السلام ، ج۴ ، ص ۳۵۳ .

3.ختم نبوّت ، ص۷۷ ـ ۷۸ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2317
صفحه از 462
پرینت  ارسال به