۳ . ذكر موارد
در ميان احاديث و روايات ، گاه براى عنوان ، به شمارش نمونه ها و موارد ، توجّه شده است . از قبيل شمارش موارد نُه گانه زكات و موارد چهارگانه احتكار و ذكر سركه و زيتون در طعام كفّاره و . . . .
در مواجهه با اين احاديث نيز ، دو رفتار به چشم مى خورد . برخى اين موارد را قابل قبض و بسط مى دانند و به تعميم و تضييق آن ، باور دارند ؛ بر اين پايه ، انحصار در موارد زكات ، ۱ احتكار ، ۲ طعام كفّاره ۳ و . . . را نپذيرفته اند . و گروهى ديگر ، تأكيد بر انحصار دارند و تعدّى را روا نمى دانند .
بجز اينها ، نمونه هاى بسيار ديگر در كلام فقيهان ديده مى شود كه عنوان را در حديث ، بر مَثل و تمثيلْ حمل كرده اند . از قبيل :
شهيد ثانى ، واژه «رجل» (در احاديث قضاى نماز پدر) را به صورت تمثيل معنا كرده است . ۴
صاحب جواهر ، «نفس» را در حديثى ۵ به «عِرض» نيز تعميم داده و آن را مَثَل گرفته است ۶ و نيز واژه «مُسْلم» را در حديث ، مثال دانسته است . ۷
وى تحجّر و جمود را آفت فقه دانسته و در بحث «نماز در مكان مغصوب» ، در برابر آنان كه فتوا داده اند بايد به صورتى كه ابتدا وارد شده نماز بخواند ، گفته است :
1.دراسات في ولاية الفقيه ، ج۲ ، ص۶۴۷ ـ ۶۴۸ ؛ كتاب الزّكاة ، حسينعلى المنتظرى ، ج۱ ، ص۱۶۶ ـ ۱۶۷ .
2.فقه الامام الصادق عليه السلام ، ج۳ ، ص ۱۴۴ .
3.همان ، ج۵ ، ص ۴۰ .
4.شرح لمعه ، ج۱ ، ص ۱۴۹ .
5.وسائل الشيعة ، ج۲ ، ص۹۶۴ (ب۲ ، ح۲) .
6.جواهر الكلام ، ج۵ ، ص۱۰۳ .
7.همان ، ج۳۸ ، ص۳۳۵ .