15
حديث پژوهي

آن دو از يكديگر جدا نمى شوند . از اين رو ، امت اسلام ، قرآن و عترت و كتاب و سنّت را رها ساختند .
امام خمينى نيز رنج مهجوريت قرآن را چنين بيان كرده است :
. . . تا آن جا كه قرآن كريم را كه براى رشد جهانيان و نقطه جمع همه مسلمان ها بلكه عائله بشرى است و از مقام شامخ احديت به كشف تام محمدى صلى الله عليه و آله تنزل كرد كه بشريت را به آنچه بايد برسند ، برساند و اين وليده علم الاسماء را از شر شياطين و طاغوت ها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اولياءاللّه معصومين ـ عليهم صلوات الاولين و الآخرين ـ بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشريت است بسپارند ، چنان از صحنه خارج نمودند كه گويى نقشى براى هدايت ندارد . ۱

اينك كه به اجمال از پيشينه غم آلود جدايى قرآن و سنت سخن رفت و بر همراهى حديث با قرآن تأكيد شد ، اين پرسش ، خود مى نمايد كه حديث (سنّت) در جنب قرآن ، چه نقشى دارد؟ كدامين گره قرآن با حديث باز مى شود؟ چرا كه از يك سو قرآن ، خود را نور معرفى كرده و در پرتوافشانى ، به غير خود ، نيازمند نيست ، ۲ و از سوى ديگر ، قرآن ، بيان ۳ و تبيان ۴ است و از روشنگرىِ جز خود ، بى نياز . و از طرف ديگر ، جامع است به استناد : اليوم أكملت لكم دينكم ۵ ؛ لارطب ولايابس إلاّ في كتاب مبين ۶ ؛ ما فرّطنا في الكتاب من شيء ۷ و آيات ديگر . ۸

1.صحيفه نور ، ج۲۱ ، ص۱۷۰ .

2.سوره نساء ، آيه۱۷۴ .

3.سوره آل عمران ، آيه ۱۳۸ .

4.سوره نحل ، آيه ۸۹ .

5.سوره مائده ، آيه ۳ .

6.سوره انعام ، آيه ۵۹ .

7.همان ، آيه۳۸ .

8.چون : نحل(۱۶) آيه ۸۹ ؛ شورى(۴۲) آيه ۱۳ ؛ نمل(۲۷) آيه ۷۵ ؛ سبأ(۳۴) آيه ۳ .


حديث پژوهي
14

حديث ، ممنوع شد و از خلافت عترت جلوگيرى به عمل آمد و اين ، ضايعه اى جبران ناپذير براى جامعه اسلامى بود .
از سوى ديگر ، برخى تنها حديث را برگرفته و به مهجوريت قرآن ، دامن زدند و تا آن جا پيش رفتند كه ظهور قرآن را بدون حديث ، حجت ندانسته ۱ و كناره گيرى از قرآن و روى آوردن به حديث را عاقبت به خيرى تلقى كردند . ۲ و نيز تا بدان جا كشيده شد كه اهتمام عالمان به تفسير قرآن كريم ، ذبح علمى شمرده شد ۳ و تخصص در علوم اسلامى بويژه فقه بدون فراگيرى آيه اى از قرآن ، ميسور گشت . ۴ شكل گيرى نحله اى با عنوان «أهل الأخبار» ۵ يا «اخباريگرى» حكايت از اين دارد . علاّمه طباطبايى در تفسير ارزشمند خود ، پس از نگاهى دردآلود به اين گذشته اسف بار مى گويد :
إن أهل السنة أخذوا بالكتاب وتركوا العترة ؛ فآل ذلك إلى ترك الكتاب لقول النبي صلى الله عليه و آله : «إنهما لن يفترقا» . وإن الشيعة أخذوا بالعترة وتركوا الكتاب ؛ فآل ذلك منهم إلى ترك العترة لقوله صلى الله عليه و آله : «إنهما لن يفترقا» ؛ فقد تركت الأُمّة القرآن والعترة (الكتاب والسنّة) معاً» . ۶
اهل سنّت ، كتاب را گرفته و عترت را رها ساختند و در نتيجه قرآن هم كنار نهاده شد ؛ زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : قرآن و عترت ، جدايى ندارند . شيعيان ، عترت را گرفته ، قرآن را رها كردند و اين به ترك عترت انجاميد ؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود :

1.فرائد الاصول ، ج۱ ، ص۵۶ ـ۵۷ ؛ الميزان في تفسير القرآن ، ج۵ ، ص۲۹۸ .

2.بحار الأنوار ، ج۱ ، ص۳ .

3.اين تعبير را برخى عالمان ، نسبت به آية اللّه سيّد ابوالقاسم خويى(ره) پس از نگارش «البيان» ابراز داشتند .

4.الميزان في تفسير القرآن ، ج۵ ، ص۹ .

5.مقدمه اى بر فقه شيعه ، ص۴۶ .

6.الميزان في تفسير القرآن ، ج۵ ، ص۲۹۸ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2267
صفحه از 462
پرینت  ارسال به