حديث و علوم حديث در حاشيه است ؛ مثلاً در ميان درس هاى حوزه تنها برخى دروس فرعى رجال يا حديث هست و مراكزى كه به طور جدّى به اين بخش بپردازند ، اندك اند . البته بايد به اين نكته اعتراف كرد كه در عرصه تصحيح ، راهنما سازى و ارائه نرم افزار ، در دهه دوم انقلاب ، كارهاى نسبتا بزرگ ، ارزشمند و قابل توجهى صورت گرفته و بسيارى از كتاب هاى حديثى تصحيح يا براى آنها معجم و راهنما تهيه شده و به صورت نرم افزار درآمده است .
هر چند در صد سال اخير ، پژوهش هايى در حوزه حديث انجام گرفته است ، اما هنوز هم خلأهاى بسيارى مشاهده مى شود . اين خلأها موجب گرديده اند كه علوم حديث ، نسبت به ديگر علوم اسلامى از شأن و جايگاه حقيقى خود به دور مانَد .
ضرورت آموزش و پژوهش در علوم حديث
آموزش و پژوهش ، دو امر مكمّل اند ؛ يعنى در پژوهش ، محقق ، سؤال ها را پاسخ مى دهد و اين پاسخ ها متن درسى مى شود . در متن درسى نيز با تجزيه و تحليل ، پرسش هاى جديدى مطرح مى گردد و پژوهش به جواب آنها مى پردازد ؛ بنابراين ، ميان آموزش و پژوهش ، رابطه اى تنگاتنگ وجود دارد . سيستم هاى علمى اى كه بر محور آموزش و پژوهش مى چرخند ، بايستى داراى چنين رابطه اى باشند و نمى توان يكى را جلوتر از ديگرى فرض كرد ؛ بلكه گاهى پژوهشْ جلوتر است و گاه آموزش . به هر روى اين همراهى بايد حفظ شود . حال ، سؤال اصلى اين است كه اين رابطه در نظام حوزه چه اندازه رعايت مى شود؟! در پاسخ به اين پرسش بايد گفت : در درس هاى حوزوى چنين نسبتى وجود ندارد و فقط در حاشيه درس هاى حوزه ، يكى ـ دو درسِ فرعى گنجانده شده است ؛ حتى در ميان رشته هاى تخصصى حوزه نيز هنوز رشته اى به نام رشته تخصصىِ حديث شكل نيافته است .
متأسفانه در نظام آموزش عالى كشور نيز اين نقيصه هست و تنها رشته اى كه در