339
حديث پژوهي

سوم . بررسى مصادر كهن ، نشان مى دهد كه نوروز به عنوان يك آيين ايرانى ، در فرهنگ مسلمانان و شيعيانْ رواج داشته است .

اينك شواهد اين امر را بجز روايات ياد شده ، بازگو مى كنيم :
۱ . به اعتقاد برخى متخصصان تبديل گاه شمار ، در جلسه مشورتى خليفه دوم براى تعيين تقويم ، هرمزان تازه مسلمانْ شركت داشت و تقويم ايرانى را براى حاضران شرح كرد و خليفه ، آن تقويم را براى امور ديوانى و خراج پذيرفت ۱ و روشن است كه نوروز ، جزئى از تقويم ايرانى به شمار مى رود .
۲ . نجاشى در شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وَهْب سنجارى نوشته است كه وى از ثقات شيعيان است و كتاب هايى دارد ، از جمله : «كتاب ما روى في يوم النيروز » . ۲
همچنين ابن نديم درباره صاحب بن عبّاد ، آورده است كه «كتاب الأعياد و فضائل النيروز » نگاشته است . ۳
در دوره صفويه نيز نوروزيه هايى بسيار به قلم علماى دينْ تحرير شد . ۴
۳ . خراج در دوره عباسيان بر اساس نوروز ، تنظيم مى شده است . ۵
۴ . خلفاى اموى و عباسى هداياى نوروز را مى پذيرفته اند ؛ بلكه دستور مى داده اند تا برايشان ارسال گردد . ۶
گفتنى است در برخى مناطق ، حاكمان اهل سنّت ، گرفتن هداياى نوروز را منع

1.گاهشمارى هجرى قمرى و ميلادى ، رضا عبداللهى ، تهران : امير كبير ، ص۲۵ـ۲۶ .

2.رجال النجاشى ، ص۴۲۸ .

3.الفهرست ، ابن النديم ، ص۱۹۰ .

4.بنگريد : الذريعة ، ج۲۴ ، ص۳۷۹ـ۳۸۴ ؛ نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۱۳ـ۲۱۵ ، مقاله «نوروز در فرهنگ شيعه» .

5.تاريخ الطبرى ، ج۹ ، ص۲۱۸ و ج۱۰ ، ص۳۹ و ج۱۱ ، ص۲۰۳ .

6.تاريخ اليعقوبى ، ج۲ ، ص۳۰۶ و ۳۱۳ ؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ص۵۵۰ .


حديث پژوهي
338

روايت ديگر بخارى ـ كه على عليه السلام هديه نوروز را مى پذيرفت ـ معارضه دارد ، با نقل هاى بسيار ديگر شيعى نيز ناسازگار است و نمى توان به آن ، استناد جُست .
دوم . در ارزيابى سندى روايت هاى موافق ، مى توان چنين گفت :
۱ . روايت كلينى از سند معتبر برخوردار است .
۲ . روايت شيخ طوسى از معلّى ، اگر چه بدون سند است ، ليكن وى در كتاب «فهرست» خويش به كتاب معلّى سند معتبر دارد . ۱
محتمل است آن روايت ، براساس همين سند باشد .
۳ . علاّمه مجلسى در «زاد المعاد» مى گويد : «به اسانيد معتبره ، از معلّى بن خنيس كه از خواص حضرت صادق عليه السلام بوده است ، منقول است . . .» ۲ و سپس روايتى را نقل مى كند كه ذيل آن ، مطابق روايتى است كه شيخ طوسى در «مصباح» آورده است .
۴ . نقل اين روايت ها در مصادر كهنى چون : الكافى ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، مصباح المتهجّد و دعائم الاسلام ، مى تواند شاهدى بر اعتبار آنها باشد .
بر اين پايه مى توان گفت از مجموع احاديث دوازده گانه مى توان اين مطلب را به پيشوايان دينى نسبت داد كه رفتار ايرانيان در گراميداشت نوروز ، در مرئى و منظر آنان بوده و نه تنها مخالفتى با آن نكرده اند ، بلكه نسبت به اصل آن و پاره اى رفتارهاى ضمنى آن ، روى خوشْ نشان داده و تشويق كرده اند .
بلى ؛ ما معتقديم كه بر پايه اين احاديث و بدون شواهد تاريخى ديگر ، نمى توان خصوصيت هاى موجود در آنها را به اثبات رساند و اشارات تاريخى موجود در آنها را تأييد كرد . چنان كه به جهت برخى نكات تاريخى نامعلوم در آنها نمى توان اين كليّت را تضعيف كرد و ناديده انگاشت .

1.الفهرست ، شيخ طوسى ، ص۱۹۳ .

2.زاد المعاد ، ص۴۸۲ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2424
صفحه از 462
پرینت  ارسال به