در دلالت ، نص باشد و يا اين كه قرائن يقين آور در سند و دلالت بر آن اقامه شود ، تا بتوان به استنتاج دست زد .
البته اين بدان معنا نيست كه هر خبر غير متواتر را طردكنيم و نسبت كذب و جعل به آن بدهيم ؛ بلكه اين كار هم روا نيست . روايات غير متواتر و غير نص ، تا زمانى كه با دليل عقلى قطعى مخالفتى نداشته باشند ، طرد آنها جايز نيست ؛ همانگونه كه براساس چنين احاديثى نمى توان به رأى دين در اين حوزه ها دست يافت . رعايت اين حريم ، نشانه بى اعتنايى به حديث نيست ، بلكه نشانه پايبندى به مرزهاى تعيين شده از سوى دين است .
سه . بهتر آن بود كه نويسنده ، نخست ، مراد از عقل را نشان مى داد تا محلّ نزاع ، تحرير گردد ؛ زيرا در احاديث و روايات ، عقل به معانى گوناگونى دلالت دارد و محدّثان نيز بر اين امر ، صحّه گذارده اند .
شيخ حرّ عاملى فرموده است :
عقل در كلام دانشمندان و حكما ، به معانى گوناگونى استعمال مى شود و تتبّع و جستجو نشان مى دهد كه در احاديث و روايات ، به سه معنا استعمال شده :
۱ . نيروى درك خير و شر و تميز ميان آنها ، و اين ، مناط و ملاك تكليف است .
۲ . ملكه اى درونى كه انسان را به گزينش خوبى ها و رها كردن بدى ها، فرا مى خوانَد.
۳ . تعقّل و دانش ، و بدين جهت است كه مى بينيم در روايات ، عقل در برابر جهل و نادانى به كار رفته است . ۱
علاّمه مجلسى نيز سخنى مشابه همين دارد و فرموده است :
اخبارى كه در ابواب عقل و جهل رسيده ، يا به معناى نيروى درك خير و شر است و يا به معناى ملكه اى درونى كه انسان را به انتخاب خوبى ها و ترك بدى ها دعوت مى كند . البته در معناى دوم ، روايات بيشترى وجود دارد و برخى روايات ، احتمال معناى ديگر هم دارد . همان طور كه در بعضى از آنها «عقل» به