223
حديث پژوهي

اين رو ، داراى كرامت و شخصيت اند و حقوقى دارند كه بايد نزد همگان ، محترم شمرده شود .
انسان ها نبايد تحقير شوند ؛ نبايد در جهالت و بى خبرى بمانند ؛ نبايد بر آنها فخر فروخته شود و با ادبيات ارباب و رعيّتى با آنان رفتار شود كه اين همه ، با كرامت انسان ، ناسازگار است . از اين رو ، حضرت ، مردم را نهى كرد كه وقتى زمامدارْ سواره است ، آنان در اطرافش پياده حركت كنند . ۱ از همين رو ، ابوالأسود (آن مرد شايسته و صالح) را از قضاوتْ عزل كرد ؛ چرا كه كه به هنگام دادرسى صدايش را بر روى يكى از طرفين دعوا بلند كرده بود . ۲
على عليه السلام حكومت را بدان سبب مى خواهد كه حقّى را به پا دارد و يا باطلى را دفع كند . ۳ از همين رو ، از آغازگرى جنگ ، منع مى كند و به شنيدن سخن دشمن در نبرد سفارش مى كند . ۴ و نيز فرمان مى دهد كه جنگ در وقت عصر آغاز شود كه تاريكى ، زودتر فرا رسد و دست از جنگ بردارند . ۵ بر همين اساس ، نمى خواهد خوارى انسان ها را ببيند و به سائل مى گويد خواسته ش را بنويسد تا شرم گفتن را بر چهره اش نبيند . ۶
بر همين پايه ، برمى آشوبد كه نصرانىِ كهن سال نابينايى در جامعه اسلامى تكدّى كند و بيت المال ، او را كفالت نكند . ۷
براى حفظ كرامت انسانى به هنگام اجراى حدود مى گفت همگان «مُتلثّم

1.موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام ، ج۴ ، ص۱۶۳ .

2.همان ، ص ۲۵۶ .

3.همان ، ص ۱۲۹ ، ح ۱۳۵۸ .

4.همان ، ص۳۰۶ ، ح ۱۷۸۹ .

5.همان ، ص ۳۱۰ ، ح ۱۷۹۸ .

6.همان ، ص ۲۴۴ ، ح ۱۶۳۵ .

7.همان ، ص ۲۰۴ ، ح ۱۵۲۷ .


حديث پژوهي
222

۰.يا أيها الناس! لولا كراهية الغدر ، كنت من أدهى الناس . ۱

۰.اى مردم! اگر نبود زشتى نيرنگ ، من از سياستبازترينْ مردمان بودم .

و تفاوت خود را با معاويه در اين مى داند كه معاويه نيرنگ مى كند ؛ امّا او از نيرنگ ، دورى مى جويد . ۲
و به مالك اشتر ، چنين سفارش مى كند :

۰.اگر با دشمنت پيمانى بستى ، بدان وفاكن و با امانت پيشگى بدان بنگر . . . ؛ چرا كه مردم به هيچ يك از فريضه ها به اندازه احترام به پيمان ها اهتمام ندارند . ۳

اگر گزارش شده كه على عليه السلام در نبردها خدعه مى كرد ، به معناى نيرنگ و شكستن پيمان ها نيست ؛ بلكه گونه اى استفاده از جنگ روانى است . مثلاً در نبرد صِفّين ، سوگند مى خورَد كه معاويه را خواهم كشت و اين سخن را بلند بر زبان مى آورد و آن گاه ، آهسته مى گويد : «إن شاء اللّه !» . ۴ اين رفتار ، هيچ گونه نيرنگى به همراه ندارد .
به نظر مى رسد كه «خدعه در نبرد» نيز به معناى پيمان شكنى و خلاف قراردادها عمل كردن نيست ؛ بلكه دقّت در برنامه ريزى و زيركى و باهوشى و نوعى جنگ روانى با دشمن است ؛ وگرنه ، صداقت و يك رنگى ، اصلى برجسته در تعاليم اسلام و نظام زندگى است كه استثنا بر نمى دارد و على عليه السلام ، اهتمام داشت كه آن را احيا كند و شايد به همين جهت ، از عزل معاويه در آغاز كار ، صرف نظر نكرد .

۳ . احترام به حقوق و كرامت هاى انسانى

در مكتب سياسى امام على عليه السلام ، انسان ها يا برادر دينى اند و يا همتاى انسانى ۵ و از

1.موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام ، ج۴ ، ص۱۲۷ .

2.همان .

3.نهج البلاغة ، نامه ۵۳ .

4.موسوعة الامام على بن أبي طالب عليه السلام ، ج۴ ، ص۳۰۳ .

5.نهج البلاغة ، نامه ۵۳ : «إما أخٌ لك في الدين أو نظير لك فى الخلق» .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2334
صفحه از 462
پرینت  ارسال به