ج ـ دعاى امام ، هنگام شهادت على اكبر
۴۲۸.الطبقات الكبرىـ از امام حسين عليه السلام (هنگامى كه فرزندش على اكبر كشته شد) ـ: خداوندا! كوفيان ، ما را فرا خواندند تا يارى مان كنند ؛ امّا ما را وا نهادند و كُشتند . خداوندا! بارانِ آسمان را از ايشان باز دار و بركت هاى زمين را از ايشان دريغ كن و اگر تا مدّتى [از زندگى] برخوردارشان ساختى ، آنان را پراكنده ساز و دچار اختلافشان بگردان و هيچ گاه زمامداران را از ايشان ، خشنود مكن .
د ـ دعاى امام ، هنگام شهادت كودك خُردسالش
۴۲۹.مقاتل الطالبيّين ، خوارزمىـ به نقل از مورع بن سويد بن قيس ـ: كسى كه نظاره گر امام حسين عليه السلام بود ، برايم گفت : فرزند خردسالِ ۱ امام عليه السلام با او بود كه تيرى آمد و بر گلوى كودك نشست . امام حسين عليه السلام خون را از گلو و حنجره كودك برمى گرفت و به آسمان مى پاشيد و چيزى از آن باز نمى گشت و مى گفت : «خداوندا! نزد تو كمتر از بچّه ناقه صالح نيست» .
۴۳۰.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمىـ در بيان شهادت على اصغر ـ: هنگامى كه كودك در دامن امام عليه السلام بود ، ناگهان ، حَرمَلة بن كاهل اسدى تيرى انداخت كه گلوگاه كودك را گوش تا گوش دريد . امام حسين عليه السلام دستش را از خون او پُر كرد و سپس، آن را به سوى آسمان پاشيد و گفت : «خداوندا! اگر يارى را از ما باز داشتى ، آن را براى چيزى بهتر به حال ما قرار ده» .