۱۵ / ۴
بركت يافتن آب چاه
۳۱۹.الطبقات الكبرىـ به نقل از ابوعون ـ: چون امام حسين عليه السلام از مدينه به سوى مكّه بيرون رفت ، بر ابن مطيع گذشت كه چاهى مى كَنْد . وى به ايشان گفت : پدر و مادرم فدايت ! كجا ؟
فرمود : «به سوى مكّه مى روم» و از نامه هايى كه پيروانش از آن جا فرستاده بودند ، ياد كرد .
ابن مطيع به ايشان گفت : پدر و مادرم فدايت ! ما را از خود ، بهره مند كن و به سوى آنان مرو ؛ امّا امام حسين عليه السلام خوددارى ورزيد .
ابن مطيع به ايشان گفت : اين چاه را آماده كرده ام و امروز ، نخستين دلو آب را به ما مى دهد . كاش براى بركت آن ، دعا كنى .
امام عليه السلام فرمود : «از آب آن ، بياور» . دلوى از آب آن را آورد . امام عليه السلام از آن نوشيد و سپس ، مَضمَضه كرد و بقيه آب را به چاه بازگرداند . چاه ، شيرين و پُرآب شد .