۲۳.عيون أخبار الرضا عليه السلامـ به نقل از امام عسكرى ، از امام هادى ، از امام جواد عليهم السلام ـ: مردى نزد امام رضا عليه السلام آمد و به او گفت : اى فرزند پيامبر خدا! برايم اين سخن خداوند عز و جل را كه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ؛ ستايش ، ويژه خداى جهانيان است» ، تفسير كن .
فرمود : «پدرم ، از جدّش ، از امام باقر ، از امام زين العابدين ، از پدرش [امام حسين عليهم السلام ] نقل كرد : كه مردى نزد اميرمؤمنان آمد و همين سؤال را كرد .
ايشان فرمود : « «ستايش ، ويژه خداست» ، يعنى آن كه خداوند ، برخى از نعمت هايش را به اجمال به بندگانش معرّفى نمود ؛ زيرا بندگان ، توانايىِ شناخت همه آنها را به تفصيل ندارند ، چون بيشتر از آن اند كه به شمار درآيند و يا شناخته شوند . پس به بندگانش فرمود ، بگوييد : «ستايش ، ويژه خداست» به جهت نعمت هايى كه بر ما بخشيده است ؛ «خداوندگارِ جهانيان» كه همه گونه هاى مخلوقات ، از جمادات و حيوانات را در برمى گيرد .
امّا حيوانات را در قبضه قدرت خويش مى چرخانَد و از روزى خويش به آنها مى خورانَد ، در سايه حمايتش حفظ و هر يك را به مصلحت خويش، تدبير مى كند . و امّا جمادات را با قدرت خويش ، نگاه مى دارد و مانع گسستگى جمادات به هم پيوسته و نيز به هم چسبيدن گسسته ها مى شود و آسمان را از افتادن بر زمين ، جز به اذن خويش ، نگاه مى دارد ، و زمين را از فرو رفتن در خود، جز به فرمان خويش، نگاه مى دارد كه او با بندگانش رئوف و مهربان است» .
و فرمود : « «پروردگارِ جهانيان» ، يعنى مالك و خالق جهانيان و سوق دهنده روزى هايشان به سوى ايشان است، از آن جايى كه مى دانند و از جايى كه نمى دانند و روزى ، قسمت شده است و بدون توجّه به كردار انسان ، مى آيد . نه پرواى پرهيزگار ، آن را افزون مى كند ، نه فسق و فجور فاجر ، آن را كاهش مى دهد. ميان روزى و صاحب روزى، پرده اى است كه به دنبال او مى رود. اگر هر يك از شما از روزى اش بگريزد ، باز، او را مى جويد، همان گونه كه مرگ، او را مى جويد .
خداوند بزرگ بِشْكوه مى فرمايد : بگوييد : «ستايش ، ويژه خداست» ، به جهت نعمت هايى كه به ما بخشيده و ما را پيش از پيدايى مان ، در كتاب هاى نخستين ، به نيكى ياد كرده است . بنابراين ، بر محمّد صلى الله عليه و آله و خاندان و پيروان خاندانش لازم است كه خدا را بر فضيلتى كه به ايشان بخشيده ، سپاس بگزارند و اين ، همان گفته پيامبر خداست كه فرمود : چون خداوند عز و جل ، موسى بن عمران عليه السلام را برانگيخت و با او راز گفت و دريا را برايش شكافت و بنى اسرائيل را نجات داد و تورات و الواح را به او عطا نمود ، جايگاهش را نزد خداى عز و جلديد و گفت : پروردگار من ! مرا با كرامتى بزرگ داشتى كه هيچ كس را پيش از من ، بدان بزرگ نداشتى .
خداى بزرگ بِشْكوه فرمود : اى موسى ! آيا نمى دانى كه محمّد ، نزد من از همه فرشتگان و همه مخلوقاتم برتر است ؟ .
موسى عليه السلام گفت : اى پروردگار من ! اگر محمّد صلى الله عليه و آله نزد تو از همه آفريدگانت برتر است ، آيا در ميان خاندان پيامبران ، كريم تر از خاندان من هست ؟
خداى بزرگ بِشْكوه فرمود : اى موسى ! آيا نمى دانى كه برترىِ خاندان محمّد بر همه خاندان هاى پيامبران ، مانند برترى محمّد بر همه فرستادگان است ؟ .
موسى عليه السلام گفت : پروردگار من ! اگر خاندان محمّد چنين اند ، آيا در ميان امّت هاى پيامبران ، امّت من نزد تو برتر از همه نيست ؟ ابر را برايشان سايه كردى و ترنگبين ۱ و بلدرچين برايشان فرو فرستادى و دريا را برايشان شكافتى .
خداى بزرگ بِشْكوه فرمود : اى موسى ! آيا نمى دانى كه برترى محمّد بر همه امّت ها ، مانند برترى خود او بر همه آفريدگانم است ؟ .
موسى عليه السلام گفت : پروردگار من ! كاش آنها را مى ديدم .
پس خداى عز و جل به او وحى كرد : اى موسى ! آنها را هرگز نخواهى ديد و اكنون، هنگام پيدايى آنان نيست ؛ امّا به زودى آنها را در بهشت ها ، باغ هاى عَدْن و فردوس و در حضور محمّد مى بينى كه در نعمت هاى بهشت مى چرخند و در نيكى هايشان خوش اند . آيا دوست دارى كه سخن آنان را به تو بشنوانَم؟ .
گفت : آرى ، اى خداى من ! خداى بزرگ بِشْكوه فرمود : در پيشگاه من ، بِايست و مانند بنده اى ذليل در برابر فرمان روايى جليل ، كمر به ميان ببند .
پس موسى عليه السلام چنين كرد و خداى عز و جل ندا داد : اى امّت محمّد ! .
همه آنان كه در پشتِ پدرانشان و رَحِم هاى مادرانشان بودند ، پاسخ گفتند : «بله! خداوندا، بله! بله، تو شريكى ندارى! بله! ستايش از آنِ توست و نعمت و سلطنت براى تو! بله!» ۲ و خداوند عز و جل ، اين پاسخ را شعار حج قرار داد .
سپس خداوند عز و جل ندا داد : اى امّت محمّد ! حكم من بر شما اين است كه رحمتم ، از خشمم پيشى گرفته است و عفوم ، قبل از كيفرم است . من پيش از آن كه مرا بخوانيد ، شما را اجابت مى گويم و پيش از آن كه از من بخواهيد ، به شما عطا مى كنم . هر كس از شما كه مرا با شهادتين (گواهى به توحيد و رسالت محمّد صلى الله عليه و آله ) و راستى گفتار و درستى رفتار ديدار كند و گواهى دهد كه على بن ابى طالب ، برادر و وصىّ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و ولىّ اوست و به فرمانش ملتزم باشد ، همان گونه كه به فرمان محمّد، ملتزم است و اولياى برگزيده پاك و پاكيزه اش را اولياى خود گيرد ؛ كسانى كه از شگفتى هاى آيات الهى خبر مى دهند و نشانه هاى حجّت خدا پس از آن دو (محمّد و على) هستند ، به بهشتش درمى آورم ... .
[امام حسين عليه السلام ] مى فرمايد : چون خداى عز و جل ، پيامبرمان محمّد صلى الله عليه و آله را برانگيخت ، فرمود : اى محمّد! «تو در كنار [كوه] طور نبودى كه ما» امّتت را به اين گونه بابركت ، ندا داديم .
سپس ، خدا به محمّد صلى الله عليه و آله فرمود : بگو : «ستايش ، ويژه خداوندگار جهانيان است» بر اين فضيلت كه ويژه من ارزانى داشت ؛ و پيامبر صلى الله عليه و آله به امّتش فرمود : شما هم بگوييد : «ستايش ، ويژه خداى جهانيان است» به اين جهت كه اين فضيلت ها به ما اختصاص داده است » .