۳۱۵.مثير الأحزان :مردى آمد ... و گفت : حسين كجاست ؟
فرمود : «من اين جايم» .
مرد گفت : بشارتِ آتش ده .
فرمود : «بشارت به پروردگارى مهربان و شفيعى صاحبْ فرمان دارم . تو كيستى ؟» .
گفت : من ، شمر بن ذى الجوشن هستم . امام حسين عليه السلام فرمود : «اللّه اكبر ! پيامبر خدا فرمود : سگى سياه و سفيد را ديدم كه به خونِ اهل بيتم زبان مى زند » ... .
و نيز فرمود : «سگ هايى را ديدم كه مرا گاز مى گيرند و سگ پيسه اى در ميان آنها به چشم مى آمد كه از بقيّه بر من ، سختگيرتر بود و آن ، تويى » ، و شمر ، دچار پيسى بود .