۳۱۱.كامل الزياراتـ به نقل از شهاب بن عبد ربّه ، از امام صادق عليه السلام ـ: چون امام حسين عليه السلام از گردنه بطن بالا رفت ، به يارانش فرمود : «من ، خود را جز كشته شده نمى بينم» .
گفتند : از چه رو ، اى ابا عبد اللّه ؟!
فرمود : «به دليل خوابى كه ديده ام» .
گفتند : آن چيست ؟
فرمود : «سگ هايى را ديدم كه مرا گاز مى گيرند و سخت ترينِ آنها ، سگ پيسه اى بود» .
د ـ رؤياى امام ، قبل از روز عاشورا
۳۱۲.تاريخ الطبرى :عمر بن سعد ، بانگ سر داد : اى سواران خدا ! سوار شويد . بشارتتان باد ! خود نيز با آنان ، سوار شد و پس از نماز عصر ، به سوى آنان (سپاه امام حسين عليه السلام ) تاخت . امام حسين عليه السلام جلو خيمه اش چمباتمه زده و [انحناى ]شمشيرش را به دور پاهايش حلقه كرده بود كه خوابش بُرد و سرش بر زانو ، خم شد . در اين هنگام ، شيون خواهرش زينب عليهاالسلام را شنيد كه به برادرش نزديك شد و گفت : برادرم ! آيا صداها را نمى شنوى كه نزديك شده اند ؟
حسين عليه السلام سرش را بلند كرد و فرمود : «پيامبر خدا را در خواب ديدم كه به من فرمود : تو به سوى ما مى آيى » .
پس خواهرش بر صورت خود زد و گفت : واى بر ما !
امام عليه السلام فرمود : «خواهر عزيزم ! واى بر شما نيست . آرام باش ، خداى رحمان، تو را رحمت كند!