291
حکمت نامه امام حسين (عليه السلام)

۲۴۶.الإمامة و السياسةـ درباره آمدن معاويه به مدينه به قصد حج و گرفتن بيعت براى يزيد و خطبه اش كه در آن ، يزيد طغيانگر را ستود و او را به سنّت دانى و قرآن خوانى و بردبارى توصيف مى كند ـ: امام حسين عليه السلام برخاست و خدا را ستود و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد و سپس فرمود : «امّا بعد، اى معاويه! سخنران ، هر چند كه توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله را طول دهد ، جز اندكى از آن را نمى تواند بگويد . من ، آنچه را كه تو با توصيف كوتاهت بر خليفگان پوشاندى و از تكميل توصيف ، شانه خالى كردى ، دريافتم ؛ هيهات ؛ هيهات ، اى معاويه! صبح، تاريكىِ شب را رسوا كرده و خورشيد ، همه چراغ ها را در پرتو خود گرفته است . [برخى از آنان را ]چنان برترى دادى كه به افراط كشيدى و آن قدر ويژه خوارى كردى كه اجحاف نمودى و [از توصيف برخى ديگر ]خوددارى كردى و چيزى نگذاشتى و چندان گذشتى كه از حد گذراندى . كمترين بهره از والاترين حقِّ حقدار را به او ندادى تا آن كه شيطان ، بيشترين و كامل ترين بهره اش را بُرد.
آنچه از كامل شدن [يزيد] و سياستدانى او با امّت محمّد صلى الله عليه و آله گفتى، فهميدم . تو مى خواهى مردم را درباره يزيد به اشتباه بيندازى . گويى كه شخصى در پرده و يا ناديده را توصيف مى كنى و يا از چيزى كه تنها تو مى دانى، خبر مى دهى، در حالى كه يزيد ، خود و انديشه اش را شناسانده است . درباره يزيد ، آن چيزهايى را كه او برگرفته، تو هم همانها را بگير [و بگو] : از گردآورى سگ ها براى به جان هم انداختن آنها (سگ بازى) و كبوترهايى براى مسابقه (كبوتر بازى) و كنيزكان رامشگرِ موسيقى نواز . در اين صورت ، او را داراى بينش در اين امور مى يابى . آنچه در صدد انجام دادن آنى ، وا گذار ؛ زيرا اين كه خدا را با وِزر و وبال اين مردم ديدار كنى، تو را از آنچه خودت دارى ، بى نياز نمى كند . به خدا سوگند ، تو همواره و بيهوده در ستمكارى فرو رفته اى و به ستم ، خشم گرفته اى . همه پيمانه ها را پُر كردى و ميان تو و مرگ ، جز چشم بر هم نهادنى ، نمانده است و بر عمل نگه داشته شده ، در روزى كه همه حاضر مى شوند ، درمى آيى و ديگر ، فرصت گريزى نيست.
تو را ديدم كه پس از اين كار ، متعرّض ما شدى و ما را از ميراث پدرانمان ، محروم كردى . به خدا سوگند ، پيامبر ـ كه بر او درود و سلام باد ـ از طريق [پيوند خويشاوندى و ]ولادت، براى ما ارث نهاد و تو آن را براى ما [حجّت خلافت ]آوردى . مگر شما با آن براى كسى كه هنگام وفات پيامبر صلى الله عليه و آله فرمان روا شد ، احتجاج نكرديد و او هم به خاطر همين پذيرفت؟ و ايمانش او را به رعايت انصاف وا داشت ، پس ، بهانه ها آورديد و كارها كرديد و گفتيد : چنين و چنان مى شود ، تا آن كه ، اى معاويه ! كار [خلافت] به تو رسيد، از راهى كه از آنِ ديگرى است . پس اى انديشمندان! از اين ، عبرت گيريد» .


حکمت نامه امام حسين (عليه السلام)
290

۲۴۶.الإمامة والسياسةـ في ذِكرِ قُدومِ مُعاوِيَةَ إلَى المَدينَةِ حاجّا وأخذِهِ البَيعَةَ لِيَزيدَ ، وخُطبَتِهِ الَّتي يَمدَحُ فيها يَزيدَ الطّاغِيَةَ ووَصفِهِ بِالعِلمِ بِالسُّنَّةِ وقِراءَةِ القُرآنِ وَالحِلمِ ـ: فَقامَ الحُسَينُ عليه السلام فَحَمِدَ اللّه َ وصَلّى عَلَى الرَّسولِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ :
أمّا بَعدُ يا مُعاوِيَةُ ! فَلَن يُؤَدِّيَ القائِلُ وإن أطنَبَ ۱ في صِفَةِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله مِن جَميعٍ جُزءا ، وقَد فَهِمتُ ما لَبَستَ بِهِ الخَلَفَ بَعدَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِن إيجازِ الصِّفَةِ ، وَالتَّنَكُّبِ عَنِ استِبلاغِ النَّعتِ ، وهَيهاتَ هَيهاتَ يا مُعاوِيَةُ ! فَضَحَ الصُّبحُ فَحمَةَ الدُّجى ، وبَهَرَتِ الشَّمسُ أنوارَ السُّرُجِ ، ولَقَد فَضَّلتَ حَتّى أفرَطتَ ، وَاستَأثَرتَ حَتّى أجحَفتَ ، ومَنَعتَ حَتّى مَحَلتَ ، وجُزتَ حَتّى جاوَزتَ ، ما بَذَلتَ لِذي حَقٍّ مِنِ اسمِ حَقِّهِ بِنَصيبٍ ، حَتّى أخَذَ الشَّيطانُ حَظَّهُ الأَوفَرَ ، ونَصيبَهُ الأَكمَلَ .
وفَهِمتُ ما ذَكَرتَهُ عَن يَزيدَ مِنِ اكتِمالِهِ ، وسِياسَتِهِ لاِمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، تُريدُ أن توهِمَ النّاسَ في يَزيدَ ، كَأَنَّكَ تَصِفُ مَحجوبا ، أو تَنعَتُ غائِبا ، أو تُخبِرُ عَمّا كانَ مِمَّا احتَوَيتَهُ بِعِلمٍ خاصٍّ ، وقَد دَلَّ يَزيدُ مِن نَفسِهِ عَلى مَوقِعِ رَأيِهِ ، فَخُذ لِيَزيدَ فيما أخَذَ فيهِ مِنِ استِقرائِهِ الكِلابَ المُهارِشَةَ ۲ عِندَ التَّهارُشِ ، وَالحَمامَ السِّبقَ لِأَترابِهِنَّ ، وَالقِيانَ ذَواتِ المَعازِفِ ، وضَربِ المَلاهي تَجِده باصِرا ، ودَع عَنكَ ما تُحاوِلُ ، فَما أغناكَ أن تَلقَى اللّه َ مِن وِزرِ هذَا الخَلقِ بِأَكثَرَ مِمّا أنتَ لاقيهِ ، فَوَاللّه ِ ما بَرِحتَ تَقدَحُ باطِلاً في جَورٍ ، وحَنَقا في ظُلمٍ ، حَتّى مَلَأتَ الأَسقِيَةَ ، وما بَينَكَ وبَينَ المَوتِ إلاّ غَمضَةٌ ، فَتَقدَمُ عَلى عَمَلٍ مَحفوظٍ في يَومٍ مَشهودٍ ، ولاتَ حينَ مَناصٍ .
ورَأَيتُكَ عَرَضتَ بِنا بَعدَ هذَا الأَمرِ ، ومَنَعتَنا عَن آبائِنا تُراثا ، ولَقَد ـ لَعَمرُ اللّه ِ ـ أورَثَنَا الرَّسولُ عَلَيهِ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ وِلادَةً ، وجِئتَ لَنا بِها ، أما حَجَجتُم بِهِ القائِمَ عِندَ مَوتِ الرَّسولِ ، فَأَذعَنَ لِلحُجَّةِ بِذلِكَ ، ورَدَّهُ الإِيمانُ إلَى النَّصَفِ ، فَرَكِبتُمُ الأَعاليلَ ، وفَعَلتُمُ الأَفاعيلَ ، وقُلتُم : كانَ ويَكونُ ، حَتّى أتاكَ الأَمرُ يا مُعاوِيَةُ ! مِن طَريقٍ كانَ قَصدُها لِغَيرِكَ ، فَهُناكَ فَاعتَبِروا يا اُولِي الأَبصارِ . . . . ۳

1. أطنَبَ في الكلام : بالَغَ فيه (الصحاح : ج ۱ ص ۱۷۲ «طنب») .

2. المُهارَشَةُ بالكِلاب : وهو تحريش بعضها على بعض (الصحاح : ج ۳ ص ۱۰۲۷ «هرش») .

3. الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۲۰۸ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه امام حسين (عليه السلام)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همكارى: سیّد محمود طباطبایى‌نژاد و سیّد روح الله طبایى، ترجمه: عبدالهادى مسعودى
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7302
صفحه از 606
پرینت  ارسال به