۱۰ / ۱۵
دعاى امام در سجده
۴۰۸.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى :در روايت هاى مُرسَل ۱ آمده است كه شُرَيح مى گويد : به مسجد پيامبر خدا درآمدم كه ديدم امام حسين عليه السلام به سجده افتاده و گونه اش را بر خاك مى مالد و مى گويد : «سرور و مولاى من ! آيا اندام مرا براى گُرزهاى آهنين آفريدى يا معده و روده ام را براى نوشيدن آب داغِ دوزخ ، خلق كردى ؟ ۲ خداى من ! اگر مرا به سبب گناهان ، بازخواست كنى ، تو را به كَرَمت بازخواست مى كنم و اگر مرا با خطاكاران محبوس كنى ، آنان را از محبّتم به تو باخبر مى سازم .
سرور من ! فرمان بُردارى از تو براى تو سودى ندارد و سرپيچى من ، به تو زيانى نمى رساند . پس آنچه به تو سودى نمى دهد ، به من بده و آنچه به تو زيانى نمى رساند ، بر من ببخش ، كه تو مهربان ترينِ مهربانانى» .
۱۰ / ۱۶
دعاى امام در طلب باران
۴۰۹.كتاب من لا يحضره الفقيه :گروهى از كوفيان نزد امام على عليه السلام آمدند و گفتند : اى اميرمؤمنان ! براى طلب باران بر ما دعاهايى كن .
على عليه السلام حسن و حسين عليهماالسلام را فرا خواند ... . سپس به حسين عليه السلام فرمود : «دعا كن» .
حسين عليه السلام گفت : «اى عطاكننده خيرها از مظانّ خود ، فرو فرستنده رحمت ها از معدن هاى خود ، روانه كننده بركت ها بر اهل خود ! از تو ابرِ باران زاست و تويى فريادرسِ يارى خواه و ماييم خطاكار و گنهكار . تويى كه از او آمرزش مى خواهند و او بسى مى آمرزد . خدايى جز تو نيست .
خدايا! بر ما بارانى بى صدا و پُرآب از آسمان روانه كن و بارانى سرشار از قطره ها بر ما فرو ريز ؛ بارانى پُرآب ، گسترده ، لبريز ، پيوسته خوش و بابركت ، درشت و بزرگ ، فراوان ، با صداى رعد ، پياپى و ناگسسته ، نرم و روان ، رها و فراگير ؛ بارانى سيل آسا كه چكّه هايش يكديگر را برانند و قطره ها از آن سر برآورند ، نه ابرى كه بدرخشد و بغرّد ، امّا بارانى نريزد ؛ بارانى كه بندگان ضعيفت ، بدان سرزنده گردند و زمين هاى مُرده ات را زنده كنى . منّتى از توست بر ما . آمين ، اى پروردگارِ جهانيان !» .
سخنش تمام نشده بود كه خداوند ، بارانى سيل آسا فرو باريد .