۲۷۸.الأمالى ، صدوقـ به نقل از عبد اللّه بن منصور ، از امام صادق عليه السلام ـ: پدرم ، از پدرش برايم نقل كرد . . . كه : امام حسين عليه السلام به يارانش فرمود : «برخيزيد و آب بنوشيد ، كه آخرين توشه شماست ، و وضو بگيريد و غسل كنيد و لباس هايتان را بشوييد ، كه كفن هايتان مى شود» .
سپس ، نماز صبح را با آنان خواند و آماده جنگشان ساخت .
۱۱ / ۴
اتمام حجّت بر دشمنان
۲۷۹.الملهوف :ياران عمر بن سعد ، بر مَركب هايشان سوار شدند . امام حسين عليه السلام بُرَير بن حُصَين (/ خُضَير) را روانه كرد تا آنان را اندرز دهد ؛ امّا گوش ندادند . به آنها تذكّر داد ؛ امّا سودى نكرد . امام حسين عليه السلام بر شترش (/ اسبش) سوار شد و از آنان خواست كه ساكت شوند . ساكت شدند .
پس از حمد و ثناى الهى و ياد خدا ، آن گونه كه شايسته خدا بود ، و درود بر محمّد صلى الله عليه و آله و فرشتگان و پيامبران و فرستادگان ، با گفتارى رسا ، چنين فرمود : «مرگ و اندوهتان باد ، اى جماعت! حيران و سرگردان ، ما را به فريادرسى خوانديد و ما به تاخت ، به فريادتان رسيديم ؛ [امّا] شما شمشيرى را كه ما به دستتان داده بوديم ، به روىِ خود ما بركشيديد و آتشى را كه بر دشمن مشترك ما و شما افروخته بوديم ، بر ضدّ خود ما افروختيد و هم دست دشمنانتان ، عليه دوستانتان شديد ، بى آن كه عدالت را ميان شما بگسترنَد و اميدى به آنها داشته باشيد .
هان ، واى بر شما ! ما را وا نهاديد ، در حالى كه شمشيرها هنوز در نيام و ابتداىِ كار است ، و رأى [به جنگ ]هنوز پابرجا نگشته ؛ امّا شما چون مَلَخان به سوى آن شتافته و چون پرواز پشه ها به سوى آتش و نور ، همديگر را به آن فرا خوانديد . نابودى ، از آنِتان باد ، اى بردگان امّت و بدترين دسته هاى آن ، كنار افكنان قرآن و تحريفگران سخنان و دار و دسته گنهكاران و پذيرندگان وسوسه شيطان و خاموش كنندگان سنّت ها [ ى جاويدان] ! آيا اينان را يارى مى دهيد و ما را وا مى نهيد ؟ ! آرى . به خدا سوگند ، خيانت ميان شما ريشه دار و كهن است . ريشه هايتان به آن در آميخته و شاخه هايتان بر آن ، پيچيده است و شما ، پليدترين استخوانِ گلوگير براى بيننده و لقمه [ ى آماده] غاصب گشته ايد .