۱۰ / ۱۸
قافيه «ع»
۰.
براى همه جدايى هاى اين دنيا ، امكان جمع شدن هستامّا پس از مرگ ، جمع شدنى در كار نيست .
مرگ ، جداكننده ، فاصله انداز و سفرى طولانى استو چنان انسان را گرفتار مى كند كه فرصت خداحافظى هم نمى دهد .
تمام دوستى ها از هم مى گسلنداگرچه در مدّتى طولانى ، پايدار بوده باشند .
برخوردارى ما از دنيا ، بسيار اندك استو برخوردارىِ اندك ، فايده اى ندارد .
به دست آوردن همان بى ارزش هم ، دشوار استو ميان دندان هاى تيز درندگان قرار دارد .
۱۰ / ۱۹
قافيه «غ»
۰.
در اين دنيا جز طغيانگرانكسى دنبال برترى و عزّت (اقتدار) نمى رود .
اگر هم كسانى در اين جهان به برترى دست يابندباز ، هيچ خوشى و گوارايى در آن نخواهد بود .
چون كسى به برترى و عزّت رسدبخت از او روى برمى گرداند و به سوى نابودى مى رود
مانند ديوارهاى قصرى كه در پايان ساخت آناز پايه فرو ريزند .
من پادشاهان عصر خود را ديده امو هشدار مى دهم كه در پى پادشاهى نباشيد .