۸ / ۴
در سوگ برادرش امام حسن به گاه دفن وى
۰.
آيا به سرم روغن بزنم يا در مجالس خود ، خوش باشمحال آن كه سرِ تو بر زمين و بدنت بى لباس است ؟!
يا براى آنچه دوست دارم ، از دنيا بهره گيرم ؟[نه؛] بلكه هر آنچه به تو نزديك تر است ، محبوب من است .
تا زمانى كه كبوتر ، آواز بخواندو باد صبا و جنوب بوزد ، بر تو گريه مى كنم .
و مادام كه از چشمم قطره اشكى بريزدو شاخه اى از درختان انبوه حجاز ، سرسبز شود [ ، من ، همچنان مى گِريم] .
گريه من ، طولانى و اشك هاى من ، فراوان خواهد بودچرا كه تو دورى ، گرچه مزارت نزديك است .
او غريب است، با آن كه خانه ها او را احاطه كرده اندآرى! همه كسانى كه زير خاك اند ، غريب اند .
بازماندگان ، پس از رفتگان ، خوش حالى نمى كنندچرا كه هر كسى بهره اى از مرگ خواهد داشت .
كسى كه مالش به تاراج رفته ، تهى دست نيستبلكه تاراج شده، كسى است كه برادرش را با دست خود ، در دل خاك نهاده است .
خويشاوند تو ، كسى است كه رو در رو با تو سخن گويدو آن كه در دل خاك قرار گرفته ، خويشاوندى ندارد .
۸ / ۵
در فضيلت هاى پدرش امير مؤمنان
۰.
من ، حسين بن على بن ابى طالبماه شب چهاردهِ سرزمين عرب هستم .
آيا نديديد و نمى دانيد كه پدر منكشنده عمرو [بن عبدِ وَد] و هلاك كننده مَرحَب است ؟
او پيوسته مى كوشيد اندوه راپيش از آن كه زايل شود ، از چهره پيامبر صلى الله عليه و آله بزدايد .
آيا اين از شگفت ترين شگفتى ها نيستكه دورترينِ افراد از پيامبر صلى الله عليه و آله ميراث او را طلب كند
و حال آن كه خداوند ، به رعايتِ نزديك تر ، سفارش كرده است ؟!