۶۶۶.الأمالى ، طوسىـ به سندش، از امام حسين عليه السلام ـ: پدرم على ، امير مؤمنان، برايم از پيامبر خدا نقل كرد، كه خداوند عز و جلفرمود : «اى آدمى زاده! همه شما گم راهيد ، جز آن كه من بدو ره نمودم و همگى شما نيازمنديد، جز آن كه من ، بى نيازش كردم و همه شما هلاكيد، جز آن كه من ، نجاتش دادم . پس از من بخواهيد تا كفايتتان كنم و به راه هدايتتان ، رهنمون شوم .
بى گمان ، برخى از بندگان مؤمنم را جز نيازمندى به سامان نمى آورد و اگر او را بى نيازش كنم، همين ، او را تباه مى كند. برخى از بندگانم را جز تن درستى ، به سامان نمى كند و اگر بيمارش كنم، او را تباه مى كند. برخى از بندگانم را جز بيمارى، به سامان نمى كند و اگر تن درستش كنم، تباهش مى سازد . كسى از بندگانم هست كه در عبادت من و شب زنده دارى براى من مى كوشد و من از سرِ عنايت به او ، خواب را بر او مسلّط مى كنم و تا صبح مى خوابد و چون برمى خيزد، با نفس خود ، بد است و او را خوار مى شمارد و اگر چنين نمى كردم و به خواسته اش (شب زنده دارى) مى رسيد، شيفتگى به عملش او را مى گرفت و اين خودپسندى ، سبب هلاك او مى شد و گمان مى كرد كه بر عابدان ، فائق آمده و با كوشش خود ، از تقصير در عبادت درگذشته است و به همين سبب ، از من دور مى شد و مى پنداشت كه به من ، نزديك مى شود.
پس عمل كنندگان ، بر اعمال خود تكيه نكنند ، هر چند [عملشان] نيكو باشد و گناهكاران از آمرزش من نسبت به گناهانشان ، نااميد نشوند، هر چند [گناهانشان ]فراوان باشد ؛ بلكه بر رحمت من ، اعتماد كنند و به فضل من ، اميدوار باشند و به حُسن نظر من ، اطمينان كنند ؛ چرا كه من بندگانم را آن گونه كه به صلاحشان است، اداره مى كنم و من نسبت به آنها باريك بين و آگاهم .