۳ / ۴
سعد الخير
۱۲۹۱.ابو حمزه :سعدبن عبدالملك ـ هموكه از فرزندان عبدالعزيز بن مروان بود و حضرت باقر عليه السلام وى را سعد الخير مى ناميد ـ بر امام باقر عليه السلام وارد شد، در حالى كه مانند زنان مى گريست و اشك مى ريخت. حضرت فرمود: اى سعد، چرا گريه مى كنى؟ عرض كرد: چگونه گريه نكنم حال آن كه من از شجره (و تبارى) هستم كه در قرآن لعنت شده است؟! حضرت به او فرمود: تو از اين شجره نيستى؛ تو امويى هستى كه از ما خاندان مى باشى. مگر نشنيده اى اين سخن خداى عز و جل را كه از قول ابراهيم نقل مى كند: «پس هركه از من پيروى كند، او از من است»؟
۳ / ۵
سلمان
۱۲۹۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ به على عليه السلامـ : سلمان، از ما اهل بيت است. او آدم خيرخواهى است، پس وى را براى خودت برگزين.
۱۲۹۳.ابن شهر آشوب:مسلمانان، همگى مشغول كندن خندق بودند و هريك شعرى مى سرود به جز سلمان. پيامبر صلى الله عليه و آله عرضه داشت: بار خدايا، زبان سلمان را حتى اگر شده به دو بيت شعر گويا كن. در اين زمان، سلمان شروع به خواندن اين ابيات كرد:
مرا زبانى نيست كه شعرى بگويم، از پروردگارم نيرو ونصرتى همى خواهم
بر دشمنم و دشمن آن مرد پاك، محمّد برگزيده كه به افتخار نايل آمد
تا اين كه در بهشت به قصرى رسم، با سيه چشمانى چون ماه شب چهارده
مسلمانان، فرياد شادى برآوردند وهر قبيله اى مى گفت: سلمان از ماست، اما پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: سلمان از ما خاندان است.