707
اهل بيت در قرآن و حديث جلد دوّم

۱۱۱۸.أنس بن مالك:بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شدم، آن حضرت فرمود: كوثر به من داده شد. عرض كردم: اى رسول خدا! كوثر چيست؟ فرمود: نهرى است در بهشت كه طول و عرض آن از مشرق تا مغرب است. هركس از آن بياشامد، ديگر هرگز تشنه نمى شود و هركس با آب آن، خود را بشويد ديگر هرگز خاك آلود نمى شود؛ هر انسانى كه پيمان مرا بشكند و يا اهل بيت مرا به قتل رساند، از آن نخواهد آشاميد.

۱۱۱۹.على بن ابى طلحه وابسته بنى اميّه:معاويه بن ابى سفيان با معاويه بن حديج به حج رفتند. اين معاويه يكى از ناسزاگوترين مردمان به على بود. وى در مدينه از ميان مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله گذشت. حسن بن على در ميان جمعى از يارانش نشسته بودند. به آن حضرت عرض شد: اين معاويه بن حديج است كه پيوسته به على عليه السلامناسزا مى گويد: حضرت فرمود: اين مرد را نزد من آوريد. يك نفر نزد معاويه رفت و گفت: تو را خواسته است. معاويه پرسيد: چه كسى؟ گفت: حسن بن على. معاويه بن حديج نزد ايشان آمد و سلام كرد. حسن بن على عليه السلامگفت: تو معاويه بن حديج هستى؟ او سه بار گفت: آرى. حسن عليه السلام به او گفت: همان كه به على ناسزا مى گويد؟ گويى معاويه خجالت كشيد. حسن به او گفت: هان! به خدا قسم اگر در كنار حوض [كوثر ]بر او در آيى ـ كه البته گمان نمى كنم به كنار آن وارد شوى ـ خواهى ديدش كه دامن به كمر زده است و منافقان را همچون شترى بيگانه دور مى سازد؛ اين فرموده آن راستگوى راستين است كه: «و ناكام گشت هركه دروغ بست».

رك : ص ۶۵۷ / ۱۰۲۲ و ص ۷۰۱ / ۱۱۰۲


اهل بيت در قرآن و حديث جلد دوّم
706

۱۱۱۸.أنَسُ بنُ مالِكٍ :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : قَد اُعطيتُ الكَوثَرَ ، قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ومَا الكَوثَرُ ؟ قالَ : نَهرٌ فِي الجَنَّةِ عَرضُهُ وطولُهُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، ولا يَشرَبُ مِنهُ أحَدٌ فَيَظمَأَ ، ولا يَتَوَضَّأُ مِنهُ أحَدٌ فَيَشعَثَ ، لا يَشرَبُهُ إنسانٌ خَفَرَ ذِمَّتي ولا قَتَلَ أهلَ بَيتي ۱ .

۱۱۱۹.عَلِيُّ بنُ أبي طَلحَةَ مَولى بَني اُمَيَّةَ :حَجَّ مُعاوِيَةُ بنُ أبي سُفيانَ وحَجَّ مَعَهُ مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ ـ وكانَ مِن أسَبِّ النّاسِ لِعَلِيٍّ ـ فَمَرَّ فِي المَدينَةِ في مَسجِدِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله وَالحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ جالِسٌ في نَفَرٍ مِن أصحابِهِ ، فَقيلَ لَهُ : هذا مُعاوِيَةُ بن حُدَيجٍ السّابُّ لِعَلِيٍّ عليه السلام . فَقالَ : عَلَيَّ بِالرَّجُلِ ، فَأَتاهُ الرَّسولُ ، فَقالَ : أجِب ، قالَ : مَن ؟ قالَ : الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ يَدعوكَ . فَأَتاهُ فَسَلَّمَ عَلَيهِ ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام : أنتَ مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ ؟ قالَ : نَعَم ، فَرَدَّ عَلَيهِ ثَلاثًا ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ : السّابُّ لِعَلِيٍّ ؟ فَكَأَنَّهُ استَحيى ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : أمَ وَاللّهِ ، لَئِن وَرَدتَ عَلَيهِ الحَوضَ ـ وما أراكَ أن تَرِدَهُ ـ لَتَجِدَنَّهُ مُشَمِّرَ الإِزارِ عَلى ساقٍ يَذودُ المُنافِقينَ ذَودَ غَريبَةِ الإِبلِ ، قَولُ الصّادِقِ المَصدوقِ «وقَد خابَ مَنِ افتَرى ۲ » .

راجع : ص ۶۵۶ / ۱۰۲۲ و ص ۷۰۰ / ۱۱۰۲ .

1.المعجم الكبير : ۳ / ۱۲۶ / ۲۸۸۲ .

2.المعجم الكبير : ۳ / ۹۱ / ۲۷۵۸ ، سير أعلام النبلاء : ۳ / ۳۹ ، والآية ۶۱ من سورة طه .

  • نام منبع :
    اهل بيت در قرآن و حديث جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: سیّد رسول موسوی، ترجمه: حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3911
صفحه از 1019
پرینت  ارسال به