۶۱۷.عبداللّه بن مسعود:ذاكرانى نبودند، مگر آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله هم با آنها بود ونمازگزارانى نبودند، مگر آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان آنان، بيش از همه، نماز مى گزارْد.
۶۱۸.فضالة بن عبيد:پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هرگاه در سفر به سرايى در مى آمد يا به خانه خود وارد مى شد نمى نشست، مگر آن كه دو ركعت نماز مى گزارْد.
۶۱۹.عائشه:پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با ما سخن مى گفت و ما نيز با او سخن مى گفتيم ولى همين كه هنگام نماز مى رسيد، ديگر گويى نه او، ما را مى شناخت نه ما، او را مى شناختيم.
۶۲۰.مطرّف بن عبداللّه به نقل از پدرش:خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدم در حالى كه مشغول نماز بود و درونش چونان ديگى در جوش بود.
۶۲۱.جعفر بن على قمىّ ـ در كتاب زهد النبى صلى الله عليه و آله ـ :پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه براى نماز برمى خواست، گويى جامه اى بود كه در گوشه اى افكنده بودند.
۶۲۲.جابر بن عبداللّه :پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نماز را، نه براى غذا و نه براى چيزى ديگرى، به تأخير نمى انداخت.
۶۲۳.امام صادق عليه السلام:پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنگامى كه خورشيد غروب مى كرد، هيچ چيز را بر نماز مغرب ترجيح نمى داد تا آن كه آن را به جاى مى آورد.
۶۲۴.مطرّف بن عبداللّه بن شخير:من و عمران بن حصين در كوفه، پشت سر على بن ابى طالب نماز گزارديم. حضرت عليه السلام هنگام ركوع و سجود، همواره در طول نماز چنان تكبيرهايى مى گفت كه چون بازگشتيم عمران گفت: از مدّتها پيش ـ يا گفت : از فلان وقت ـ نمازى نخوانده بودم كه به نماز پيامبر چنين شباهتى داشته باشد، ـ يعنى نماز على عليه السلام ـ .
۶۲۵.امام على عليه السلامدر جنگ صفّين كه به جنگ و نبرد مشغول بود، در ميانه جنگ خورشيد را هم زير نظر داشت. ابن عبّاس به او عرض كرد: يا امير المؤمنين! چه مى كنى؟ حضرت عليه السلام فرمود: مى نگرم كه چه هنگام، زوال هر مى شود تا نماز بگزاريم. ابن عبّاس به حضرت عليه السلام عرض كرد: آيا حالا وقت نماز است؟! جنگ، ما را از نماز باز داشته است. حضرت عليه السلام فرمود: ما چرا با آنها مى جنگيم؟! ستيز ما با آنها فقط بر سر نماز است.