فصل يكم: ايثار اهل بيت عليهم السلام
قرآن
«و خوراك را با وجود دوست داشتنش به بينوا و يتيم و اسير اطعام كنند، [و در دل گويند] ما فقط براى خشنودى خداوند شما را اطعام مى كنيم، از شما نه پاداشى مى خواهيم و نه سپاسى».
«و [آنان را] ولو خود نيازمندى داشته باشند، بر خود برمى گزينند؛ و كسانى كه از آزمندى نفس خويش در امان مانند، آنانند كه رستگارانند».
حديث
۵۴۹.ابن عبّاس:حسن و حسين بيمار شدند و پيامبر صلى الله عليه و آله به همراه گروهى به عيادت آن دو رفتند. آنها گفتند: اى ابوالحسن! خوب است كه براى فرزندانت نذرى كنى. على و فاطمه و فضّه ـ كنيز آنها ـ نذر كردند كه اگر حسن و حسين از بيمارى خود بهبوديابند، سه روز روزه بدارند. حسن وحسين از بيمارى خود شفا يافتند در حالى كه خانواده چيزى نداشت. على عليه السلام از شمعون خيبرى يهودى سه صاع جو قرض گرفت و فاطمه، يك صاع آن را آرد كرد و از آن، پنج گرده نان ـ به شمار اعضاى خانواده ـ پخت. آنها نانها را در پيش روى خود نهادند تا افطار كنند. ناگهان فقيرى بر در ايستاد و گفت: سلام بر شما اى اهل بيت نبوّت، من مسكينى هستم از مساكين مسلمان، مرا اطعام كنيد تا خدا شما را از مائده هاى بهشت اطعام كند. آنها، او را بر خود ترجيح دادند و شب را به صبح رساندند، در حالى كه تنها آب آشاميدند و همچنان در حال روزه، شام را بام كردند. پس چون هنگام اذان مغرب رسيد و آنها نان را در پيش روى خود نهادند تا افطار كنند، يتيمى سررسيد و آنها، او را نيز بر خود ترجيح دادند و در روز سوم نيز اسيرى بيامد و با او نيز چنين كردند و نان خود را بدو دادند.
چون صبح رسيد، على عليه السلام دست حسن و حسين را گرفت و به سوى رسول اللّه صلى الله عليه و آله به راه افتادند. هنگامى كه چشم پيامبر به آنها افتاد كه از شدّت گرسنگى همچون جوجه به خود مى لرزند فرمود: چقدر بر من ناگوار است آن چه را در شما مى بينم! حضرت صلى الله عليه و آله به همراه آنها حركت كرد تا نزد فاطمه آمد و او را در محرابش يافت كه شكمش به پشتش چسبيده بود و دو چشمش فرو رفته بود. پيامبر از اين منظره، ناراحت شد، پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد: اى محمّد! سوره [انسان] را بگير، خداوند چنين خاندانى را به تو تبريك مى گويد و سوره [انسان] را براى او خواند.