189
ایمان در قرآن

۰.از جمله شرک، این است که انسان بگوید: نه، به جان تو.

بر اساس این حدیث، زمانی که مردم در گفتگوهای روزمرّه و معاملات، به جان یکدیگر سوگند می‌خورند، مرتکب شرک خفی می‌گردند. به تعبیری، آنها با جای‌گزین کردن جان یکدیگر به جای نام خداوند، مرتکب شرک خفی می‌گردند.

در حدیثی دیگر، امام صادق علیه السلام در توضیح همین آیه می‌فرماید:

۰.هُوَ الرَّجُلُ یَقولُ: لَو لا فُلانٌ لَهَلَکتُ، وَ لَو لا فُلانٌ لَأصَبتُ کَذَا وَ کَذَا، وَ لَو لا فُلانٌ لَضاعَ عِیالی، أ لا تَرَى أنَّهُ قَد جَعَلَ لِلَّهِ شَریکاً فی مُلکِهِ یَرزُقُهُ وَ یَدفَعُ عَنهُ؟!۱

۰.مانند این که انسان بگوید: اگر فلانی نبود، من از بین می‌رفتم و اگر فلانی نبود، چنین و چنان می‌شدم و اگر فلانی نبود، خانواده‌ام نابود می‌شد. مگر نمی‌بینی که او با این حرف‌ها در مُلک خدا، برایش شریکی قائل شده که روزی‌اش می‌دهد و از او دفاع و دفع گرفتاری می‌کند؟!

رفتار مردم در زندگی روزه‌مرّه، به گونه‌ای است که گویا غیر خدا امور را اداره می‌کند. آنها در معاملات و مشکلات، رشته امور را به جای استناد به خداوند، به یکدیگر نسبت می‌دهند. مثلاً گفته می‌شود: اگر فلانی نبود، تمام دارایی من از بین می‌رفت یا اگر فلانی مانع نمی‌شد، ثروت فراوانی به من می‌رسید یا اگر فلان دکتر نبود، فرزندم مرده بود.

با این که یگانه نیروی مؤثّر در هستی خداوند است، گفتن چنین جملاتی، به منزله قرار دادن شریک برای او در حوزه فرمان‌روایی و سلطنت اوست. انسان موحّد باید از یک سو، دست قدرت خداوند را در تمام امور ببیند و هر کاری را به او نسبت دهد و از دیگر سو، سایر امور را سبب و وسیله تحقّق خواست و اراده خداوند بداند. از همین رو، راوی به امام صادق علیه السلام گفت: اگر بگوییم: خداوند به واسطه فلانی بر من منّت نهاد تا از بین نروم، اشکال دارد؟ امام علیه السلام فرمود: اشکالی ندارد.۲

موحّد به نقش دیگران در دفع مشکلات و انجام کارها، در حدّ واسطه تحقّق خواست و

1.. تفسیر العیّاشی: ج ۲ ص ۲۰۰ ح ۹۶.

2.. تفسیر العیّاشی: ج ۲ ص ۲۰۰ ح ۹۶.


ایمان در قرآن
188

می‌کنند. با این که آنها از نظر باور، در زمره موحّدان هستند، توحیدشان آمیزه‌ای از شرک دارد و از توحید خالص فاصله دارند. به همین دلیل، رفتارهای شرک‌آلود از آنها صادر می‌شود. چنین شرکی، شرک خفی نام دارد که مصادیق فراوانی از آن در زندگی اهل ایمان به چشم می‌خورد.

شرک خفی، به صورت ناپیدا و مخفیانه به رفتارهای انسان مؤمن راه می‌یابد. بر اساس احادیث، راهیابی شرک خفی در رفتارهای انسان، از حرکت مورچه پنهان‌تر است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

۰.إنَّ الشِّرکَ أخفَى مِن دَبیبِ النَّملِ وَ قالَ مِنهُ تَحویلُ الخاتَمِ لِیَذکُرَ الحاجَةَ وَ شِبهُ هَذَا.۱

۰.همانا شرک، ناپیداتر از حرکت مورچه است. جا به جا کردن انگشتر برای این که کاری را به یادآورد و مانند آن، از شمار آن (شرک خفی) است.

صدای پای مورچه به قدری آهسته است که حرکت آن احساس نمی‌شود. شرک خفی نیز به آرامی در رفتارهای انسان نفوذ می‌کند. به همین دلیل، شناسایی مصداق‌های آن، به دقّت و توجّه فراوان نیاز دارد. از نگاه امام صادق علیه السلام، کسی که انگشتر خود را جا به جا ‌کند تا نشانه‌ای برای یادآوری باشد، مرتکب شرک خفی گردیده است. در حقیقت، او برای فراموش نکردن کارهای خود، به جای تکیه بر خداوند، به چنین نشانه‌ای اعتماد کرده است. بر همین اساس، کسی که به جهت یادآوری امور روزمرّه، به یادداشت‌های خود، کوک کردن ساعت و هر امر دیگری اعتماد کند، دچار شرک خفی گردیده است. بنا بر این، همین اندازه که انسان در زندگی به غیر خدا تکیه کند، از توحید خالص فاصله می‌گیرد و به شرک خفی گرفتار می‌آید.

در برخی از احادیث، نمونه‌های دیگری از شرک خفی، بیان شده است. امام باقر علیه السلام در پاسخ سؤال زراره در باره مفهوم آیه (وَ ما یُؤمِنُ أکثَرُهُم بِاللّٰهِ إلَّا وَ هُم مُشرِکُون) می‌فرماید:

۰.مِن ذَلِکَ قَولُ الرَّجُلِ لا وَ حَیاتِکَ.۲

1.. معانی الأخبار: ص ۳۷۹ ح ۱.

2.. تفسیر العیّاشی: ج ۲ ص ۱۹۹ ح ۹۰.

  • نام منبع :
    ایمان در قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری و سیدحسین فلاح زاده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 120756
صفحه از 436
پرینت  ارسال به