۰.از جمله شرک، این است که انسان بگوید: نه، به جان تو.
بر اساس این حدیث، زمانی که مردم در گفتگوهای روزمرّه و معاملات، به جان یکدیگر سوگند میخورند، مرتکب شرک خفی میگردند. به تعبیری، آنها با جایگزین کردن جان یکدیگر به جای نام خداوند، مرتکب شرک خفی میگردند.
در حدیثی دیگر، امام صادق علیه السلام در توضیح همین آیه میفرماید:
۰.هُوَ الرَّجُلُ یَقولُ: لَو لا فُلانٌ لَهَلَکتُ، وَ لَو لا فُلانٌ لَأصَبتُ کَذَا وَ کَذَا، وَ لَو لا فُلانٌ لَضاعَ عِیالی، أ لا تَرَى أنَّهُ قَد جَعَلَ لِلَّهِ شَریکاً فی مُلکِهِ یَرزُقُهُ وَ یَدفَعُ عَنهُ؟!۱
۰.مانند این که انسان بگوید: اگر فلانی نبود، من از بین میرفتم و اگر فلانی نبود، چنین و چنان میشدم و اگر فلانی نبود، خانوادهام نابود میشد. مگر نمیبینی که او با این حرفها در مُلک خدا، برایش شریکی قائل شده که روزیاش میدهد و از او دفاع و دفع گرفتاری میکند؟!
رفتار مردم در زندگی روزهمرّه، به گونهای است که گویا غیر خدا امور را اداره میکند. آنها در معاملات و مشکلات، رشته امور را به جای استناد به خداوند، به یکدیگر نسبت میدهند. مثلاً گفته میشود: اگر فلانی نبود، تمام دارایی من از بین میرفت یا اگر فلانی مانع نمیشد، ثروت فراوانی به من میرسید یا اگر فلان دکتر نبود، فرزندم مرده بود.
با این که یگانه نیروی مؤثّر در هستی خداوند است، گفتن چنین جملاتی، به منزله قرار دادن شریک برای او در حوزه فرمانروایی و سلطنت اوست. انسان موحّد باید از یک سو، دست قدرت خداوند را در تمام امور ببیند و هر کاری را به او نسبت دهد و از دیگر سو، سایر امور را سبب و وسیله تحقّق خواست و اراده خداوند بداند. از همین رو، راوی به امام صادق علیه السلام گفت: اگر بگوییم: خداوند به واسطه فلانی بر من منّت نهاد تا از بین نروم، اشکال دارد؟ امام علیه السلام فرمود: اشکالی ندارد.۲
موحّد به نقش دیگران در دفع مشکلات و انجام کارها، در حدّ واسطه تحقّق خواست و