بعد سوره حمد و سوره توحید را به ترتیب، جمله به جمله خواندید، من هم تکرار کردم. پس از تکرار آخرین جمله سوره توحید از خواب پریدم.
شیرینی خواب به من حال داده بود. مسرور بودم، تمامی جملاتی را که شما در خواب به من تلقین کرده بودید را در یاد داشتم. برای آزمایش، یک بار دیگر سوره حمد و توحید را با آن لحنی که شما در خواب یاد داده بودید قرائت کردم. از شدت خوشحالی خواب از سرم پرید و تا صبح نخوابیدم و از صبح همان شب نماز را شروع کردم و بر خدای خود سجده شکر کردم که از روی لطف و مرحمت نماز را در عالم خواب به من آموخت.
جای تأمّل و شگفت اینجاست که ایشان پس از تعریف کردن ماجرای خواب، با تقاضای اینجانب سورههای حمد و توحید را قرائت کرد و در الحان قرائت ایشان، لحن و لهجه خودم را کاملاً احساس میکردم.