۵ / ۶
قسّ بن ساعده
۱۸۷۶.امام باقر عليه السلام :در ايّام فتح مكه ، روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در محوطه كعبه ايستاده بود كه هيأت نمايندگى قبيله اى به سوى ايشان آمد و سلام دادند . حضرت فرمود : از چه قبيله اى هستيد؟ گفتند : نمايندگان قبيله بكربن وائل هستيم . فرمود : آيا خبرى از قسّ بن ساعده ايادى داريد؟ گفتند : آرى ، فرمود : چه كرد؟ گفتند : مُرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهفرمود : سپاس خدايى را كه هم پروردگار مرگ است و هم پروردگار زندگى . هر نفسى چشنده مرگ است . گويى به قسّ بن ساعده ايادى مى نگرم كه در عكاظ بر شتر سرخ مويش نشسته است و براى مردم خطبه مى خواند و مى گويد : اى مردم! گرد آييد و چون گرد آمديد ، خاموش شويد و چون خاموش شديد ، گوش دهيد و چون شنيديد بينديشيد و كامل بگيريد و چون گرفتيد به خاطر بسپريد و چون به خاطر سپرديد ، درست نقل كنيد .
هان! هر زنده اى ، بميرد و هركس بميرد از دست برود و هركس از دست برود نيايد . در آسمان خبرى و در زمين عبرتى است : سقفى افراشته و گاهواره اى نهاده و ستارگانى متحرك و شبى در گردش و درياهاى آبى ژرف . قسّ سوگند ياد مى كند كه اين بازيچه نيست و از پس اين ، شگفتى است . چگونه است كه مى بينم مردم مى روند و ديگر باز نمى گردند . آيا به جايگاهشان خشنود شدند كه ماندند؟ يا چون رها شدند ، خفتند؟ قسّ سوگند ياد مى كند . سوگندى بى دروغ كه خداوند را دينى است كه بهتر از دين شماست .
سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : خدا قسّ را رحمت كند كه روز قيامت به تنهايى چون امتى برانگيخته مى شود و سپس فرمود : آيا در ميان شما كسى هست كه برخى شعرهاى او را نيك بداند؟ يكى از آنها گفت : شنيدم كه مى گويد :
درنسلهاى پيشين درگذشته مان ،براى ما عبرتهايى هست
چون مواردى از مرگ را ديدمكه علت آشكارى ندارد
وقبيله ام را ديدم كه ازبزرگ وكوچك به سوى آن روان اند
وآنكه مى رود بازنمى گرددواز جاماندگان كسى برجاى نمى ماند
يقين كردم كه من هم ناچار رهسپارهمان جايم كه قبيله ام رفته اند
از حكمت و معرفت قسّ بن ساعده ايادى چنين رسيده است كه پيامبر صلى الله عليه و آلهاز هر كس كه از قبيله اياد بر او وارد مى شد ، درباره حكمتهايش مى پرسيد و به او گوش مى سپرد .