بر تو القا مى كنيم» ۱ ، دانش سراسر گرانسنگ است» ۲ .
همچنين از قاسم بن محمد بن ابى بكر ۳ كه از نظر علم و فقاهت وى ميان مسلمانان متفق عليه بود از مطلبى مورد سؤال قرار گرفت و پاسخ داد : آن را درست [و نيك ]نمى دانم . پرسشگر گفت من به سوى تو آمده ام و غير تو ديگرى را نمى شناسم . قاسم پاسخ داد : نگاه به ريش دراز و فراوانى مردم پيرامون من مكن . به خدا سوگند كه نيك و درست (پاسخ تو را) نمى دانم . در اين هنگام شيخى از خاندان قريش كه در كنار وى نشسته بود گفت : اى برادر زاده! همواره اين گونه باش . به خدا سوگند مجلسى بزرگوارتر از مجلس امروز تو نديدم ، پس قاسم گفت : به خدا اگر زبانم را ببرند بيشتر دوست دارم تا آنكه درباره چيزى كه علم به آن ندارم سخن بگوي ۴ .
همچنين از محمد بن شرفشاه استر آبادى، استاد مدرسه شهيد در ماردين ، (متوفى ۷۱۵ ه) روايت شده است كه روزى زنى به خانه او داخل شد و از چيزهاى دشوارى درباره حيض سؤال كرد . وى در جواب عاجز ماند . زن گفت : دنباله دستارت تا وسط كمرت مى رسد و از جواب زنى عاجزى؟ او جواب داد : خاله جان اگر من از هر مساله اى كه از آن پرسيده مى شدم آگاه مى بودم ، دستارم به شاخ گاو [ فلكى ]مى رسيد ۵ » ۶ .
1.مزّمّل : ۵ .
2.أعلام الموقّعين : ۴ / ۲۷۷ ، صفة الفتوى : ۸ ، أدب المفتي والمستفتي : ۱ / ۱۳ و ۱۴ .
3.او يكى از هفت فقيه بزرگ مدينه بود، ر . ك : وفَفيات الأعيان : ۴ / ۵۹ .
4.م جامع بيان العلم : ۲ / ۶۶ ، أعلام الموقّعين : ۴ / ۲۷۸ و ۲۷۹ ، صفة الفتوى : ۷ و ۸ ، أدب المفتي والمستفتي : ۱ / ۱۱ .
5.طبقات الشافعيّة : ۹ / ۴۰۸ / ۱۳۴۷ ، روضات الجنّات : ۳ / ۹۶ .
6.منية المريد : ۲۸۵ و ۲۸۶ .