مزيّت اقرار به نادانى در پاسخ
ابن قتيبه از افلاطون نقل مى كند كه گفته است : اگر گفتن «نمى دانم» ادّعاى دانايى نبود ، هر آينه مى گفتم كه من نمى دانم ۱ .
شهيد ثانى، زين الدين بن على عاملى در مُنية المريد در باب آداب معلّم در جلسه درس مى گويد : «هر گاه [آموزگار] از چيزى كه نمى داند پرسيده شود يا در درس خود مواجه با چيزى گردد كه بدان شناخت ندارد ، بر او واجب است كه بگويد : نمى شناسم يا تحقيق نكرده ام يا نمى دانم يا بايد در آن مراجعه مجدّد كنم و شايسته نيست از اين كار سر باز زند و دين از دانش عالم است كه در آنچه نمى داند بگويد : «نمى دانم و خدا داناترست» .
امام على عليه السلام مى فرمايد : «هر گاه از چيزى پرسيده شديد كه نمى دانيد ، پس بگريزيد . گفتند : گريختن چگونه است؟ فرمود : مى گوييد خدا داناترست ۲ » .
ابوجعفر باقر عليه السلام فرمود : «آنچه را مى دانيد بگوييد و آنچه را نمى دانيد بگوييد : خدا داناترست . گاه شده است كه شخصى با بيرون كشيدن آيه اى از قرآن [براى استشهاد به آن] ، به اندازه فاصله زمين تا آسمان از [حقيقت ]به دور مى افتد ۳ » .
1.عيون الأخبار از ابن قتيبة : ۲ / ۱۲۶ .
2.سنن دارمى : ۱ / ۶۷ / ۱۸۱ .
3.كافى : ۱ / ۴۲ / ۴ كتاب «فضل العلم» ، باب «النهي عن القول بغير علمٍ» وفيه «لتنزع الآية» بدل «ليسرع بالآية» محاسن : ۱ / ۳۲۷ / ۶۶۰ عن زياد بن أبي رجاء ، البحار : ۲ / ۱۱۹ / ۲۵ وفيه «لينتزع بالآية» .