235
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

۱۸۹. امام رضا عليه السلام - در توصيف خداى بزرگ و والا - : وهم‏هاى دل‏ها بزرگ‏تر از نگاه‏هاى چشم‏هاست. خدا را وهم‏ها [انديشه‏ها] نيز درك نمى‏كنند؛ امّا او وهم‏ها را درك مى‏كند.

۱۹۰. المحاسن‏- به نقل از ابو هاشم جعفرى - : اشعث بن حاتم به من گفت كه وى از امام رضا عليه السلام در باره چيزى از توحيد، سؤال كرد.
فرمود: «مگر قرآن نمى‏خوانى؟».
گفتم: چرا.
فرمود: «بخوان: «ديدگان، او را در نمى‏يابند؛ ولى او ديدگان را در مى‏يابد»».
من خواندم.
فرمود: «منظور از ديدگان چيست؟».
گفتم: چشم‏ها.
فرمود: «نه. مقصود، وهم‏ها (افكار) است. وهم‏ها به چگونگى او نمى‏رسند؛ ولى او هر فهمى (انديشه‏اى) را در مى‏يابد».

۱۹۱. الكافى‏- به نقل از صفوان بن يحيى - : ابو قُرّه محدّث از من خواست كه او را بر امام رضا عليه السلام در آورم. پس از امام عليه السلام اجازه خواستم و ايشان، اجازه داد. او وارد شد و از حلال و حرام و احكام پرسيد تا به توحيد رسيد.
ابو قُرّه گفت: براى ما روايت شده كه خدا، ديدن و سخن گفتن [با خود] را ميان دو نفر ، قسمت كرده است. سخن گفتن را قسمت موسى عليه السلام كرد و ديدن را قسمت محمّد صلى اللّه عليه و آله .
امام رضا عليه السلام فرمود: «پس چه كسى اين آيه‏ها را از خداوند عزّ و جلّ به جنّ و اِنس رسانده است: «ديده‏ها او را در نيابند»، «و احاطه علمى به او ندارند» و «هيچ چيزى مانند او نيست»؟ آيا محمّد صلى اللّه عليه و آله ابلاغ نكرده است؟».
گفت: چرا.
فرمود: «پس چگونه كسى كه به سوى همه آفريدگان مى‏آيد و به آنان خبر مى‏دهد كه از نزد خدا آمده است و آنان را به امر الهى به سوى خدا فرا مى‏خوانَد و مى‏گويد: «ديده‏ها او را در نمى‏يابند» و «و احاطه علمى به او ندارند» و «هيچ چيزى مانند او چيزى نيست»، سپس بگويد: من او را به چشم خود ديده ام و از او آگاهم و او به هيئت انسان است؟! آيا شرم نمى‏كنيد؟ زنادقه هم نتوانستند چنين تهمتى به پيامبر صلى اللّه عليه و آله بزنند؛ اين كه او از سوى خدا چيزى مى‏آورد و از جهتى ديگر، خلاف آن را مى‏گويد».
ابو قُرّه گفت: خداوند [در قرآن‏] مى‏گويد: «و بى گمان، او را يك بار ديگر ديده است».
امام عليه السلام فرمود: «بعد از اين آيه نشان مى‏دهد كه او چه ديد؛ زيرا مى‏فرمايد: «دل، آنچه را ديد، انكار نكرد». آيه مى‏گويد: دل محمّد صلى اللّه عليه و آله آنچه را چشمانش ديد، دروغ نينگاشت. سپس از آنچه كه ديده بود، خبر داد: «بى گمان، از نشانه‏هاى بزرگ پروردگار خود را ديد». پس نشانه‏هاى خدا غير از خدا هستند و خود فرموده است: «و به او احاطه علمى ندارند»، و اگر ديده‏ها او را ببينند، احاطه علمى و معرفت به او واقع مى‏شود».
ابو قُرّه گفت: پس روايات را تكذيب مى‏كنى؟
امام رضا عليه السلام فرمود: «هر گاه روايات، مخالف با قرآن باشند، آنها را تكذيب مى‏كنم . اجماعِ مسلمانان هم اين است كه به خدا، احاطه علمى حاصل نمى‏شود و ديده‏ها او را در نمى‏يابند و مانند او چيزى نيست».


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
234

۱۸۹. الإمام الرضا عليه السلام - في صِفَة اللَّهِ جَلَّ وعَلا - : إِنَّ أوهامَ القُلوبِ أكبَرُ مِن أبصارِ العُيونِ ؛ فَهُوَ لا تُدرِكُهُ الأوهامُ وهُوَ يُدرِكُ الأوهامَ .۱

۱۹۰. المحاسن عن أبي هاشم الجعفري : أخبَرَني الأشعَثُ بنُ حاتِمٍ أنَّهُ سَألَ الرِّضا عليه السلام عَن شَي‏ءٍ مِنَ التَّوحيدِ ، فَقالَ : ألا تَقرَأُ القُرآنَ؟ قُلتُ : نَعَم .
قالَ : اِقرَأ : «لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ» ، فَقَرَأتُ .
فَقالَ : ما الأبصارُ؟ قُلتُ : أبصارُ العَينِ .
قالَ : لا ، إِنَّما عَنَى الأوهامَ ؛ لا تُدرِكُ الأوهامُ كَيفِيَّتَهُ ، وهُوَ يُدرِكُ كُلَّ فَهمٍ .۲

۱۹۱. الكافي عن صفوان بن يحيى : سَألَني أبو قُرَّةَ المُحَدِّثُ أن أُدخِلَهُ عَلى أبي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام ، فَاستَأذَنتُهُ في ذلِكَ فَأذِنَ لي ، فَدَخَلَ عَلَيهِ فَسَألَهُ عَنِ الحَلالِ وَالحَرامِ وَالأحكامِ حَتّى بَلَغَ سُؤالُهُ إلى التَّوحيدِ ، فَقالَ أبو قُرَّةَ : إِنّا رُوّينا أنَّ اللّهَ عزّ و جلّ قَسَّمَ الرُّؤيَةَ وَالكَلامَ بَينَ نبيَّينِ ؛ فَقَسَّمَ الكَلامَ لِموسى‏ عليه السلام ، وَلِمُحَمَّدٍ صلى اللّه عليه و آله الرُّؤيَةَ؟
فَقالَ أبو الحَسَنِ عليه السلام : فَمَنِ المُبَلِّغُ عَنِ اللَّهِ عزّ و جلّ إِلَى الثَّقَلَينِ ؛ الجِنِّ والإنسِ : «لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ»۳«وَ لَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا»۴ و «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ»۵ ، ألَيسَ مُحَمَّداً صلى اللّه عليه و آله ؟!
قالَ : بَلي .
قالَ : كَيفَ يَجي‏ءُ رَجُلٌ إِلَى الخَلقِ جَميعاً فَيُخبِرُهُم أنَّهُ جاءَ مِن عِندِ اللَّهِ ، وَأنَّهُ يَدعوهُم إِلَى اللَّهِ بِأمرِ اللَّهِ ، وَيَقولُ : «لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ» وَ «لَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا» و«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» ، ثُمَّ يَقولُ : أنا رَأيتُهُ بِعَيني ، وَأحَطتُ بِهِ عِلماً ، وَهُوَ عَلى صُورَةِ البَشَرِ؟! أما تَستَحونَ؟! ما قَدَرَتِ الزَّنادِقَةُ أن تَرمِيَهُ بِهذا ؛ أن يَكونَ يَأتي من عند اللَّهِ بِشَي‏ءٍ ثُمَّ يَأتي بِخِلافِهِ مِن وَجهٍ آخَرَ!
قالَ أبو قُرَّةَ : فَإنَّهُ يَقولُ : «وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى‏»۶؟
فَقالَ أبو الحَسَن عليه السلام : إِنَّ بَعدَ هذِهِ الآيَةِ ما يَدُلُّ عَلى ما رَأى ؛ حَيثُ قالَ : «مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى‏»۷ ؛ يَقولُ : ما كَذَبَ فُؤادُ مُحَمَّدٍ صلى اللّه عليه و آله ما رَأتِ عَيناهُ ، ثُمَّ أخبَرَ بِما رَأى فَقالَ : «لَقَدْ رَأَى‏ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى‏»۸ ؛ فآياتُ اللَّهِ عزّ و جلّ غَيرُ اللَّهِ ، وَقَد قالَ : «وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا»۹ ؛ فَإذا رَأتهُ الأبصارُ فَقَد أحاطَت بِهِ العِلمَ ، وَوَقَعَتِ المَعرِفَةُ .
فَقالَ أبو قُرَّةَ : فَتُكَذِّبُ بِالرِّواياتِ؟
فَقالَ أبو الحَسَن عليه السلام : إِذا كانَتِ الرِّواياتُ مُخالِفَةً لِلقُرآنِ كَذَّبتُها ، وَما أجمَعَ المُسلِمونَ عَلَيهِ : أنَّهُ لا يُحاطُ بِهِ عِلماً ، وَلا تُدرِكُهُ الأبصارُ ، وَلَيسَ كَمِثلِهِ شَي‏ءٌ .۱۰

1.الكافي : ج‏۱ ص‏۹۹ ح‏۱۰ ، التوحيد : ص‏۱۱۳ ح‏۱۱ وفيه «أكثر» بدل «أكبر» وكلاهما عن أبي هاشم الجعفري ، بحار الأنوار : ج‏۴ ص‏۳۹ ح‏۱۶ .

2.المحاسن : ج‏۱ ص‏۳۷۲ ح‏۸۱۵ ، بحار الأنوار : ج‏۳ ص‏۳۰۸ ح‏۴۶ .

3.الأنعام : ۱۰۳ .

4.طه : ۱۱۰ .

5.الشورى : ۱۱ .

6.النجم : ۱۳ .

7.النجم : ۱۱ .

8.النجم : ۱۸ .

9.الكافي : ج‏۱ ص‏۹۵ ح‏۲ ، التوحيد : ص‏۱۱۱ ح‏۹ ، الاحتجاج : ج‏۲ ص‏۳۷۳ ح‏۲۸۵ نحوه ، الأمالي للسيّد المرتضى : ج‏۱ ص‏۱۰۳ ، روضة الواعظين : ص‏۴۱ ، بحار الأنوار : ج‏۴ ص‏۳۶ ح‏۱۴ .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 45033
صفحه از 584
پرینت  ارسال به