275
الأُسس الحديثيّة و الرّجاليّة عند العلّامة الشّيخ محمّد تقي المجلسي

كه او را بود و خزينه دار خلفاى عبّاسى بود) . حضرت فرمود كه : «پس بر ايشان بخوان حديثى از اوّل كتاب و حديثى از وسط كتاب و حديثى از آخر آن» . و اين حديث ، دلالت بر اولويت اوّل مى كند و با اضطرار اين مرتبه دويم ، و اين هر دو ، اجازه قرائت شيخ است .
سيم آن كه حديث را شاگرد بر استاد بخواند . بعضى اين اجازه را مقدّم مى دارند بر اوّل و ثانى ، و بعضى بر ثانى فقط . احوط آن است كه چون حديث را بر استاد بخواند و كتاب تمام شود ، استاد ، سه حديث را از كتاب به ترتيب مذكور بخواند تا هر دو قسم اجازه را داشته باشد . و اين سيُم مسمّاست به قرائت بر شيخ .
چهارم شنيدن بر شيخ است به آن كه ديگرى بخواند و اين شخص بشنود ، و اين نيز بد نيست و بعد از مرتبه سيم است ، قريب به آن .
پنجم مُناوله است ، به آن كه شيخ ، كتابى به شاگردش دهد و بگويد كه : «احاديث اين كتاب را يا اين كتاب را از من روايت كن» ، بلكه اگر نگويد كه : «از من روايت كن» ، هر گاه دانيم كه كتاب از روايات اوست ، جايز است از او روايت نمودن .
چنان كه منقول است از احمد بن عمر ثقه كه من به حضرت امام ابى الحسن على بن موسى الرضا ـ صلوات اللّه عليهما ـ عرض نمودم كه : اگر شخصى از استادان من كتابى به من دهد و نگويد كه اين كتاب را از من روايت كن ، جايز است مرا كه از او روايت كنم؟ حضرت فرمود كه : «اگر دانى كه كتاب از اوست ، (يعنى از روايات اوست) ، از او روايت كن» .
ششم اجازه است به معنى اخص ، به آن كه شيخ به شاگرد بگويد كه : «اجازه دادم كه فلان كتاب و فلان كتاب را از من روايت كنى» ، و اِشعارى به اين نوع اجازه دارد آنچه منقول است از مفضّل بن عمر كه حضرت امام جعفر صادق ـ صلوات اللّه عليه ـ به من فرمود كه : «هر چه از ما مى شنوى ، بنويس و علم خود را به برادران خود ، منتشر


الأُسس الحديثيّة و الرّجاليّة عند العلّامة الشّيخ محمّد تقي المجلسي
274

ضعيف مى شمارم ، والاّ مجهول مى نامم و هيچ دغدغه نيست كه مرتبه اوّل پست تر است ، و ممكن است كه اين مجهول الحال ، ثقه باشد ، خصوصاً وقتى كه بگويند : «عن رجل من أصحابنا» ، سيّما وقتى كه بگويند : «عن جماعة من أصحابنا .. .» .

الملحق رقم ۵

.. . و آنچه مجهول الحال است ، او را قوى ناميده ام ، چنان كه شهيد اوّل ـ عليه الرحمة ـ نيز كرده است .

الملحق رقم ۶

و آن كه رعايت اصطلاح متأخّرين كرده ايم ، از آن جهت است كه چون اكثر فضلا به طريقه ايشان مأنوس شده اند ، موجب تنفّر ايشان نشود ، با آن كه در وقت معارضه احاديث به واسطه ترجيح به اصحيّت فايده دارد ، چنان كه در «مقبوله عمر بن حنظلة» گذشت .

الملحق رقم ۷

جمعى واجب مى دانند در نقل حديث كه راوى اجازه داشته باشد به يكى از اين هفت فرد :
اول آن است كه شيخ ، حديث را بر شاگرد خود بخواند ، و اين ، بهترين انواع اجازه است .
دوم در حديث صحيح ، وارد شده است كه عبداللّه بن سنان به حضرت امام جعفر صادق عليه السلام عرض نمود كه : جمعى نزد من مى آيند و حديث شما را از من مى شنوند ، و من دلگير مى شوم و قدرت ندارم كه همه را بر ايشان بخوانم (به واسطه كثرت اشتغالى

  • نام منبع :
    الأُسس الحديثيّة و الرّجاليّة عند العلّامة الشّيخ محمّد تقي المجلسي
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا جدیدی نژاد و عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5585
صفحه از 296
پرینت  ارسال به