ضعيف مى شمارم ، والاّ مجهول مى نامم و هيچ دغدغه نيست كه مرتبه اوّل پست تر است ، و ممكن است كه اين مجهول الحال ، ثقه باشد ، خصوصاً وقتى كه بگويند : «عن رجل من أصحابنا» ، سيّما وقتى كه بگويند : «عن جماعة من أصحابنا .. .» .
الملحق رقم ۵
.. . و آنچه مجهول الحال است ، او را قوى ناميده ام ، چنان كه شهيد اوّل ـ عليه الرحمة ـ نيز كرده است .
الملحق رقم ۶
و آن كه رعايت اصطلاح متأخّرين كرده ايم ، از آن جهت است كه چون اكثر فضلا به طريقه ايشان مأنوس شده اند ، موجب تنفّر ايشان نشود ، با آن كه در وقت معارضه احاديث به واسطه ترجيح به اصحيّت فايده دارد ، چنان كه در «مقبوله عمر بن حنظلة» گذشت .
الملحق رقم ۷
جمعى واجب مى دانند در نقل حديث كه راوى اجازه داشته باشد به يكى از اين هفت فرد :
اول آن است كه شيخ ، حديث را بر شاگرد خود بخواند ، و اين ، بهترين انواع اجازه است .
دوم در حديث صحيح ، وارد شده است كه عبداللّه بن سنان به حضرت امام جعفر صادق عليه السلام عرض نمود كه : جمعى نزد من مى آيند و حديث شما را از من مى شنوند ، و من دلگير مى شوم و قدرت ندارم كه همه را بر ايشان بخوانم (به واسطه كثرت اشتغالى